رئالیتی شو اسکار به کارگردانی مهران مدیری محصول سال 1402 است که از بستر فیلیمو در اختیار مخاطبان قرار گیرد. در این مطلب، خبرهای مربوط به رئالیتی شو اسکار و همینطور اطلاعاتی را که تاکنون از حاشیه و اصل رئالیتی شو اسکار منتشر شده میخوانید.
کارگردان رئالیتی شو اسکار چه کسی است؟
رئالیتی شو اسکار چیست؟
اسامی بازیگران حاضر در رئالیتی شو اسکار چیست؟
مشخصات رئالیتی شو اسکار
نام مسابقه | اسکار |
کارگردان و مجری اصلی | مهران مدیری |
دستیار مجری | نیما شعبان نژاد |
تهیهکنندگان | محمد شریفی و کژال نوری |
ژانر | رئالیتی شو،مسابقه |
انتشار | ۸ صبح ۱۸ دی ماه |
توزیعکننده | فیلیمو |
دانلود رئالیتی شو اسکار
رئالیتی شو اسکار کاری است از پلتفرم فیلیمو که دوشنبه ها ساعت 8:۰۰ صبح هر هفته پخش میگردد.
لیست بازیگران حاضر در رئالیتی شو اسکار
- امیرعلی نبویان
- بهنام تشکر
- رویا میرعلمی
- نعیمه نظام دوست
- الیکا عبدالرزاقی
- مهران غفوریان
- یوسف صیادی
- غلامرضا نیکخواه
- شکیب شجره
- صحرا اسدالهی
- نگین معتضدی
عوامل رئالیتی شو اسکار
- کارگردان هنری و مجری اصلی: مهران مدیری
- دستیار مجری: نیما شعبان نژاد
- تهیهکنندگان: محمد شریفی و کژال نوری
- کارگردان اجرایی: محمدرضا درخشان
- مجری طرح: حسین هادیان فر
- دستیار کارگردان و برنامهریز: پوپک مظفری
- طراح صحنه: پیمان قانع
- سرپرست نویسندگان: احمدرضا کاظمی
- طراح و نور پرداز آیتم : مسعود مسجدی آرانی
- طراح نور استودیو: مسعود رجبیان
- صدابردار: مسعود دادگری
- طراح لباس: گلاره دربندی
- طراح چهرهپردازی: محمود دهقانی
معرفی مهران مدیری کارگردان رئالیتی شو اسکار
مهران مدیری یکی از ستونهای اصلی عرصه کمدی نمایشی در کشور است. سابقه فعالیت او به سالهای دور و اوایل دهه هفتاد در تلویزیون باز میگردد. زمانی که او با جنگ ساعت خوش که نوروز ۷۲ از شبکه دو پخش میشد توانست تواناییهایش را ثابت کند. مدیری پیش قراول نسلی از کمدینهایی است که الان هر کدام از آنها ید طولایی در ساخت آثار نمایشی دارند. سعید آقاخانی، رضا عطاران، رضا شفیعیجم، نادر سلیمانی، حمید لولایی، پیمان قاسمخانی، امیرمهدی ژوله، جواد رضویان و …. همگی جزو هنرمندانی هستند که نامشان با فعالیتهای مهران مدیری گره خورده است. مدیری حتی در عرصه نمایش خانگی هم یکی از اولینها است. ساخت سریال جذاب و پر طرفدار قهوه تلخ سرآغاز فعالیتهای او در نمایش خانگی بود که با سریالهای ویلای من، هیولا، دراکولا و … ادامه پیدا کرد. حالا از آخرین حضور مدیری در نمایش خانگی ۲ سال میگذرد و او قرار است بعد از ساخت برنامه دورهمی برای شبکه نسیم برای اولین بار در مقام مجری رئالیتی شو وارد نمایش خانگی شود و یک مسابقه جذاب را تدارک ببیند.
معرفی رئالیتی شو اسکار
آخرین برنامهای که مدیری اجرای آن را برعهده داشت، فصل پنجم برنامه «دورهمی» بود که در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ از شبکه نسیم پخش شد. تهیهکنندگی این برنامه را ناصر قدیرکاشانی برعهده داشت و با حال و هوای جدید روی آنتن رفت.
فصل پنجم «دورهمی» به شکل مسابقه بود که با دعوت از چهرههای مختلف و گفتگو با آنها تولید شد. اما بعد از مسابقه «دورهمی» مهران مدیری در برنامه جدیدی ظاهر نشد و سراغ بازی در سریال «پدر گواردیولا» به کارگردانیِ سعید نعمتالله رفت.
برنامه «اسکار» جدیدترین برنامه مدیری به حساب میآید که اواخر آذر ماه خبر صدور مجوزش از ساترا، منتشر شد و حالا اخبار مربوط به آغاز پخش آن از ۱۸ دیماه از سوی پلتفرم فیلیمو مخابره شده است.
دوشنبه شب گذشته محمدرضا خوشرو، مدیر شبکه نسیم در برنامه زنده «جام جم» درباره برنامه «دورهمی» و مهران مدیری گفت، این هنرمند از تلویزیون حذف نشده است.
حالا باید منتظر باشیم و ببینیم برنامه «اسکار» هم مثل آثار دیگر مدیری مورد توجه قرار میگیرد یا خیر. با این فرضیه که دیگر برنامههای شبکه خانگی حداقل تا اینجای کار با چنان اقبال رضایتبخشی مواجه نشدهاند، شاید «اسکار» هم به چنین سرنوشتی دچار شود.
این رئالیتیشو، یک گیم شوی معماییست و فضایی مشابه رئالیتیشوی خارجیِ Taskmaster دارد.
شیوه اجرای مسابقه اسکار
گیمشو یا مسابقه اسکار یک برنامه چالشمحور و البته کمدی است که مهمانان آن همگی از بازیگران و افراد مشهور و شناختهشده هستند. در هر فصل از این رئالیتی شو، ۴ سلبریتی، چالشهایی را که از طرف مهران مدیری مشخص میشود، انجام میدهند. در پایان هر فصل ۴ قسمتی، نحوه انجام چالشهای آنها، توسط مجری و دستیار او (نیما شعباننژاد) و همچنین بینندگان، بررسی میشود و امتیاز دریافت میکنند. سرانجام با جمع امتیازهای هر چالش، برنده جایزه بزرگ آن فصل مشخص میشود. همچنین مهمانی که کمترین امتیاز را دریافت کند، یک مسئولیت اجتماعی برعهده خواهد گرفت.
در واقع هر فرد تلاش میکند چالش خود را به خلاقانهترین روش ممکن انجام دهد و رقابت بر سر تندیس اسکار خواهد بود و به همین دلیل، اسم «اسکار» برای این مسابقه یا برنامه انتخاب شده است.
زمان پخش برنامه اسکار
ژانر سریال اسکار ریلیتی شو و گیم شو است. این اثر نخستین بار در 18 دی ماه 1402 از فیلیمو پخش شد و قرار است هر دوشنبه ساعت 8 صبح بر روی این پلتفرم قرار بگیرد. تعداد قسمت های سریال اسکار مهران مدیری با توجه به روندی که برای آن تعریف شده، طی 4 فصل، 4 قسمتی یعنی 16 قسمت پخش خواهد شد.
حاشیه های برنامه مهران مدیری
همانطور که -احتمالا- خبر دارید گیم شو اسکار چالشهای زیادی از سر گذراند تا توانست به مجوز انتشار برسد. این برنامه مجوز ساخت داشت ولی به دلیل کشمکشهای مهران مدیری با صداوسیما و مشکلات پیش آمده از سال ۱۴۰۱، دچار مشکل مجوز در نمایش خانگی شد و پس از هفتهها توقف، بالاخره در بیستم آذر توانست مجوز انتشار بگیرد.
نگاهی به قسمت اول رئالیتی شو اسکار به بهانه انتشار آن
مهران مدیری در «دورهمی» هم تجربه اجرای یک برنامه را داشت و هم اجرای مسابقه. با این حال وقتی در «اسکار» اجرای او را خارج از چارچوب تلویزیون میبینیم با موقعیتی به نسبت متفاوتتر روبهرو میشویم.
صداقت در اعلام کپی بودن برنامه | مهران مدیری بلافاصله بعد از سلام و علیک و احوالپرسی با مخاطبان، روی این مسئله تاکید میکند که «اسکار»، از مسابقه «Taskmaster» مشهور کپی شده. او توضیح میدهد که بخشهایی از این مسابقه را عینا کپی کردهاند و بخشهایی را ایرانیزه. بعضی از جاها هم ربطی به آن مسابقه خارجی مورد نظر ندارد و صرفا خلاقیت اتاق فکر بوده است. پیش از این هم در خبرهای پیرامون این مسابقه، صحبتهایی از کپی بودن آن به میان آمده بود اما مدیری خیلی صریح به این مسئله اشاره کرد و باعث شد هرگونه شک و شبههای در زمینه کپیبرداری از آن مسابقه مشهور از میان برود.
جنس مسابقه | چیزی که در مسابقه «اسکار» اهمیت زیادی دارد، سادگی و بامزهگی بخشهای مسابقه است. درواقع نمیتوانیم «اسکار» را یک مسابقه پرچالش معرفی کنیم. چون همهچیز طوری طراحی شده که از ابتدا تا انتها مخاطبان از مواجهه این شرکتکنندهها باهم و با موقعیتی که پیش رو دارند لذت ببرند. اگرنه نه جنس سوالها در این قسمت به نحوی نیست که نیاز به اطلاعات عمومی، فکر زیاد، محاسبه و سرعت عمل بالا داشته باشد و شیوه امتیاز دهی و برنده و بازنده شدن در آن چندان جدی نیست. درست است که امتیازها محاسبه میشوند و شرکتکنندهها براساس امتیازی که گرفتهاند روی نمودار میروند اما درکل بیشتر از هرچیز وجه سرگرمکنندگی آن اهمیت دارد که مدیری و شرکتکنندهها به خوبی از پس آن برآمدهاند.
تنوع بخشهای مسابقه | قسمت اول مسابقه در چند بخش انجام میشود که دو بخش آن خارج از محیط استودیو و در یک ویلا پیشتر توسط نیما شعباننژاد ضبط شده. این رفت و برگشتها به خارج از استودیو باعث میشود برنامه حالت یکپارچه و تخت نداشته باشد و حوصله مخاطبان سر نرود. یکی از بخشهایی که توسط نیما در ویلا ضبط شده ، حدس زدن ویژگیهایی درباره مهمان چینی برنامه است. هرکدام از این چهار نفر به صورت جداگانه از او درباره رشته تحصیلی و شغل و کشور مورد علاقه و … میپرسند و از آنجایی که زبانش را متوجه نمیشوند با ایما و اشارههای او باید حدس بزنند پاسخ سوال چیست. در بخش دوم هم نیما تک به تک از آنها میخواهد به یک فامیل دور زنگ بزنند و از او بخواهند سر یک ماجرای مالی کمکشان کند. واکنشها به هرکدام از این بخشها در خود استودیو صورت میگیرد که موقعیت جالبی را میسازد. یکی از آیتمهای جالب قسمت اول هم فیلمی است که رضا نیکخواه ساخته و با مارلون براندو درباره دوغ گفتوگو میکند. در هر قسمت قرار است ویدئوی ساخته شده توسط یکی از شرکتکنندهها پخش شود و در قسمت آخر به آن امتیاز بدهند.
توجه به شناخت شخصیتها | در دو مسابقهای که داخل استودیو برگزار میشود، بیشتر تمرکز روی شناختی است که شرکتکنندهها از شخصیت وسلیقه هم دارند. در مسابقه ابتدایی از هرکدام از آنها خواسته شده با توجه به شناختی که از دیگری دارند به او هدیهای بدهند و در بخش دوم از آنها میخواهند به جای هم به سوالاتی درباره دیگری پاسخ دهند. از این گونه سوالوجوابها در مسابقات خانوادگی زیاد دیده بودیم اما از آنجایی که در «اسکار»، شرکتکنندهها شناخت زیادی از هم ندارند، بنا به ظن خودشان پاسخ میدهند و همین مسئله موقعیت را کمدیتر میکند.
مدیری در جایگاه مجری و داور | در «اسکار» هیئت داورانی وجود دارد و نه فرد متخصصی که عملکرد شرکتکنندگان را ارزیابی کند. خود مدیری از همان ابتدا اعلام میکند که خودش در جایگاه داور نشسته اما کاملا منصفانه داوری میکند. از آنجایی که مسابقه تخصصی نیست، نیازی هم به داوری خیلی تخصصی نیست و مدیری و مخاطبان میتوانند بهترین داور باشند اما در قسمت اول همین ارزیابی و امتیاز دادن هم جزو نقاط قوت مسابقه است و میل مخاطبان را برای دنبال کردن اثر بالا میبرد.
اجرای دو نفره | نیما شعباننژاد از ابتدا تا انتهای قسمت اول کنار مهران مدیری نشسته تا در اجرای برنامه به او کمک کند. در قسمت اول از آنجایی لازم است اطلاعاتی درباره برنامه داده شود، تریبون بیشتر در اختیار مدیری است. جز بخشهایی که خارج از استودیو توسط نیما ضبط شده و شاهدش هستیم، داخل استودیو صحبت زیادی نمیکند. اتفاقا در پایان این قسمت هم مدیری به این نکته اشاره میکند و توضیح میدهد که حضور نیما پررنگتر میشود.
نقد رئالیتی شو «اسکار» مهران مدیری؛ اسکار نه، تمشک طلایی
همه میدانیم که این روزها بازار رئالیتی شو هم داغ است. سعید ابوطالب که سالها در شبکه نمایش خانگی در حال ساختن رئالیتی شو و گیمشو بود، بالاخره با رئالیتی شو «شبهای مافیا» موفق شد نظر تماشاگران را به خود جلب کند. این چنین شد که قطاری از دنبالهها و نسخههای مختلف بازی مافیا را اول خودش ساخت، بعد دیگران هم با توجه به اقبال عمومی این بازی به این موج پیوستند. نتیجهاش یک دو جین رئالیتی شو/گیمشو مبتنی بر این بازی است (هرچند با عناوین متفاوت)، با یک دو جین بازیگر تکراری که اتوبوسی از این رئالیتی شو به آن رئالیتی شو میروند. «مافیا»، «ناتو»، «جوکر» و … فرقی نمیکند؛ فعلاً پول و مخاطب اینجاست. بنابراین، بازیگرانی که ستاره نیستند و در بازار کساد سینما طبعاً جایی روی پرده سینما و سریالهای شاخصتر شبکه نمایش خانگی ندارند، در این برنامهها حضور پیدا میکنند. این چنین است که هر طرف نگاه میکنیم، اینها را میبینیم. (ناگفته نماند که خود ستارگان سینما هم به خاطر تعطیلی عملی سینما ناگزیر به شبکه نمایش خانگی کوچ کردهاند.)
حالا مهران مدیری اولین رئالیتی شو خود را در شبکه نمایش خانگی ساخته است؛ «اسکار». حالا چرا چنین عنوانی برای چنین برنامهای انتخاب شده است، پرسشی است که باید خود آقای مدیری پاسخش را بدهد. احتمالاً دهانپرکن بودن واژه اسکار یکی از دلایلش باشد. برنامه چون گیمشو است و به شرکتکنندگان جایزه داده میشود، پای یک تندیس در میان است که تهیهکنندگان این برنامه تشخیص دادند اسکار عنوان مناسبی برای آن است. بماند که اسکار شاخصترین و مهمترین جایزه سینمایی امریکاست و هیچ ارتباطی با رئالیتی شو یا هر برنامه مجری/شرکتکنندهمحور دیگری ندارد. در ینگه دنیا، جوایز دیگری به این جور برنامهها تعلق گرفته میشود، مثل «امی» یا «گلدن گلوب». اما خب اسکار راحتتر در دهان میچرخد و نامش بین مخاطبان ایرانی شناختهشدهتر است، و صد البته دهانپرکن. مثل «هیولا»، «دراکولا» و …
در طراحی صحنه و جزو آکسسوار صحنه هم حتی مجسمه طبعاً تقلبی اسکار در ابعاد بزرگ و کوچک است که یعنی در نهایت به برنده هر فصل اعطا میشود. از نام منحرفکننده برنامه که بگذریم، خود برنامه کپی یک رئالیتی شو/گیمشو بریتانیایی است که آقای مدیری در همان قسمت اول برنامه به آن اشاره میکند. مدیری پیش از این هم در برنامههایش مثلاً در «دورهمی» از مجموعههای غیرایرانی دیگری کپیبرداری کرده بود اما رسماً خودش تأیید نکرده بود. تا اینکه با اعتراض مخاطبان مواجه شد و بعد از آن، هر برنامه کپی دیگری که ساخت، همان ابتدای امر کپی بودنش را اعلام کرد. امروز ما در جهان ارتباطات گسترده زندگی میکنیم؛ دیگر نمیشود چیزی را به راحتی از کسی پنهان کرد. این سنت اعلام کپیبرداری در برنامههای دیگری مثلاً در «جوکر» هم رعایت شد که نشان از احترام سازندگان به شعور مخاطب دارد. حالا اینکه چرا برنامهسازان ما خودشان یک برنامه، مسابقه یا بازی تازه طراحی نمیکنند، خود مسئله دیگری است که پرداختن به آن مجال دیگری میطلبد.
و اما «اسکار» آقای مدیری؛ روال برنامه به این شکل است که چهار شرکتکننده کمدین (در نسخه بریتانیایی هم کمدینها شرکتکنندگان برنامه هستند) مقابل آقای مدیری که پشت میز و نیما شعبانزاده (که کشف رامبد جوان بود اما از جایی به تیم مدیری پیوست) که کنارش نشسته، روی صندلی مینشینند و یک سری پرسش را پاسخ میدهد و در جای دیگری که مشخصاً در زمان دیگری ضبط شده، یک سری چالش را انجام میدهند. عنوان نسخه بریتانیایی «Taskmaster» است که یعنی کارفرما. آنجا هم روال تقریباً همین است؛ چهار شرکتکننده مقابل یک مجری و دستیارش، یک سری پرسش و یک سری چالش که جای دیگری و در زمان دیگری انجام و ضبط میشود؛ و خبری از مجسمه «اسکار» هم در صحنه نیست.
البته در طراحی صحنه و لباس تلاش شده شباهتهای وجود داشته باشد. مثلاً گریم و لباس نیما شعباننژاد طوری است که خیلی شبیه دستیار آن برنامه درآمده است. به لحاظ حضور و بازی هم در نگاه اول برایت سؤال میشود که او چرا اینقدر ساکت است و اگر قرار بود این چنین باشد، اصلاً لزوم حضورش چیست؟ ولی وقتی برنامه اصلی را ببینی متوجه میشوی که دستیار آنجا هم همینقدر ساکت است و کارش بیشتر پیش بردن چالشهای بیرونی است، مثل نیما شعباننژاد. البته او یک وظیفه دیگر هم در «اسکار» دارد؛ معرفی حامی برنامه «اسنوا» که تا پیش از این خود مدیری انجامش میداد، اما حالا دیگر زشت است خود ایشان در میانبرنامه بایستد و تبلیغ یک برند را بکند. بنابراین، این وظیفه به نیما شعباننژاد محول شده است.
در طراحی صحنه هم با اینکه بهخصوص در چیدمان سعی شده است شباهتهایی وجود داشته باشد، فضا با آن قابهایی که از بزرگان و مشاهیر سینما به دیوار است، بیشتر یادآور آخرین سری مجموعه «دورهمی» مدیری است؛ که درک ارتباطش با برنامه هم کمی سخت است. درست است که آقای مدیری و شرکتکنندگان برنامه، بازیگر و کمدیناند و طبعاً متعلق به خانواده سینما (بیشتر تلویزیون) و چند چالش برنامه هم سینمامحور است (که در ادامه به آن اشاره خواهد شد)، اما حقیقتاً چرا تصویر عباس کیارستمی باید در چنین برنامه/مسابقهای روی دیوار باشد یا حتی چهرههای شاخص کمدی جهان؟
شرکتکنندگان برنامه به جز سحر ولدبیگی از دسته همان مهمانان اتوبوسی برنامهها هستند. البته توهینی به ایشان نباشد؛ به هر حال این اشخاص بازیگرند و این روزها درآمدشان را به این شکل میتوانند دربیاورند. این مشکل آنها نیست که سینما و تلویزیون ما به چنین روز و در تله تکرار و سیاستهای پشتصحنهای افتاده است. اما در کمال احترام به این بازیگران، کمی خستهکننده میشود وقتی هر طرف را نگاه میکنی الیکا عبدالرزاقی را میبینی یا رضا نیکخواه یا نصرالله رادش. اما در هر حال اینها بازیگرانی هستند که بهکرات با مدیری کار کردهاند و وقتی او قرار است برنامهای مسابقهمحور بسازد، طبیعی است به سراغ آنها برود. هر چهار بازیگر فصل اول این برنامه این قابلیت را دارند که فضای سرگرمکنندهای را به وجود بیاورند. اینکه سعی شده است در انتخاب جنسیت شرکتکنندگان تساوی رعایت شود هم نکته قابل توجه و تحسینی است.
در دو قسمتی که تا این لحظه از رئالیتی شو «اسکار» پخش شده است، این چهار بازیگر شرکتکننده یک سری کادو برای هم آوردهاند، که این چیزی مشابه آنچه در نسخه بریتانیایی اتفاق میافتد است. با این تفاوت که آنجا شرکتکنندگان یک چیز بامزه عجیب و غریب با خود به برنامه میآورند و مجری بر اساس میزان خلاقیتشان بهشان امتیاز میدهد. در «اسکار» هم همین است؛ خود مدیری امتیاز میدهد. فقط به گفته او برنامه ایرانیزه شده است؛ ما اهل مهر و محبت به یکدیگریم! بنابراین، به جای شیء عجیب و غریب به هم کادو میدهیم. این هم البته چیز جدیدی نیست؛ در برنامه دیگری از مدیری هم شرکتکنندگان هدیهای با خود به همراه میآوردند.
جز بخش رمانتیک هدیه دادن، در مرحله اول، مدیری یک سری سؤال از شرکتکنندگان میکند که آدم را یاد سؤالهای میاندازد که فیبی سریال «دوستان» در یک قسمت طرح میکند. (همان قسمتی که ریچل و مونیکا آپارتمانشان را از جویی و چندلر پس میگیرند و پیش از این در «پاورچین» مدیری هم از کل این ماجرای تعویض خانه الهام گرفته شده بود!). در مسابقهای که قرار است بین شخصیتها برای بازپس گرفتن آپارتمان برگزار شود، مثلاً فیبی از خود مونیکا میپرسد: «چرا درخت را دوست داری؟» و بعد همان سؤال را از جویی میپرسد. بنابراین، بخش سؤالها با تمام شوخیهایی که مدیری با شرکتکنندگان بهخصوص آقایان و بیشتر رضا نیکخواه میکند، خیلی بیحال و بیمزه تمام میشود و مدیری هم معلوم نیست بر چه اساسی امتیاز میدهد. دقیقاً مثل فیبی. با این تفاوت که فیبی از مخاطب خنده میگیرد، اینجا با خودت میگویی: «خب، بعد از این قرار است چه شود؟»
بعد از این نوبت به چالشها میرسد. یکی چالش پارودی کردن بخشی از یکی از شاهکارهای تاریخ سینما با جاگذاری شرکتکنندگان برنامه در سکانسی معروف است. باز هم ایدهای تکراری که البته خوب اجرا شده ولی به هزار و یک دلیل به جای خندهدار و سرگرمکننده بودن، مضحک است. بعید میدانم این چالش در نسخه بریتانیایی برنامه باشد. اینجا در قسمت اول رضا نیکخواه در سکانسی از «پدرخوانده» در برابر مارلون براندو قرار گرفته و در قسمت دوم، الیکا عبدالرزاقی در نقش اینگرید برگمان در «کازابلانکا» در مقابل همفری بوگارت در یکی از ماندگارترین، مهمترین و محبوبترین سکانسهای تاریخ سینما، یعنی سکانس پایانی «کازابلانکا» که اینجا به جای عاشقانه بودنش، ماجرا را به خان داداش و آبجی (همان کلیشهایترین کلیشهها) تقلیل داده شده است. و مدیری اینجا هم معلوم نیست بر چه اساسی به شرکتکنندگان امتیاز میدهد. چون قاعدتاً بازیگران که این کلیپها را ننوشته و نساختهاند، بنابراین، به بازیشان امتیاز داده میشود. اما کل ساختار این بخش به گونهای طراحی شده است که آدم را دچار شرمساری دست دوم میکند (یعنی شرمساری به جای کسانی که اینها را ساختهاند و بازی کردهاند). باید دید در قسمتهای بعدی قرار است چه بلایی سر رادش و سحر ولدبیگی بیاید.
در بخشی دیگر که باز هم چالشی بیرونی است، شرکتکنندگان باید با کسی تماس بگیرند و درخواستی عجیب و غریب داشته باشند. این چالش هم پیش از این در برنامه «شبآهنگی» حامد آهنگی یا حتی پیشتر در برنامهای از خود مدیری استفاده شده است. اینکه با نزدیکی تماس بگیرند و از او خواستهای فیالفور محال داشته باشند. مثلاً پولی بخواهند یا چیزی شبیه به این. در «اسکار» چون سوژه تکراری است طبعاً اتفاق خاصی در این قسمت نمیافتد. حتی وقتی الیکا عبدالرزاقی به خاطر بخشنده و مهربان بودن فامیلش در ازای خواسته ناگهانی او به گریه میافتد. بماند که احتمالاً این تماسها از پیش هماهنگشده است و این خود کل سوژه را خراب میکند. اگر نباشد هم هیچ خلاقیت و نکته جالبی ندارد که بخواهد سرگرمکننده باشد.
در قسمت دوم این چالش به شکل دیگری، با تماس با یک رستوران و سفارش یک خوراک بی آنکه به خود نام خوراک اشاره شود (این دیگر چه چالشی است؟) انجام میشود. مثلاً قرار است این چالش خلاقانه باشد اما نتیجه با اجرای بیحال و بِت نیما شعباننژاد و خود بازیگران که انگار به زور دارند همه این کارها را میکنند، باز هم ممکن است شما را دچار شرمساری دست دوم کند، یا هر احساس دیگری که باعث شود زودتر بخواهید این مرحله هم به پایان برسد.
در نسخه بریتانیاییها بخش چالشها عملی است. مثلاً شرکتکنندگان باید یک هندوانه را کامل بخورند، یا کارهایی از این قبیل. نه که نسخه بریتانیایی برنامه شاهکار باشد؛ از اساس، این برنامههای واقعنما و بازیمحور سخت بتوانند جالب و سرگرمکننده باشد و طنز بریتانیاییها هم همه را نمیخنداند. اما وقتی قرار است این برنامهها به قول سازندگانشان ایرانیزه شوند، محدودیتهای موجود و خط قرمزها همان اندک سرگرمکنندگیای که برنامههای اصلی میتوانند داشته باشند، ندارند و نتیجه میشود تمام این برنامههای اخیری که در شبکه نمایش خانگی میبینیم؛ که در آنها، فقط خودشان به خودشان میخندند. یعنی مجبورند بخندند. آقای مدیری هم همانی است که همیشه از او بر صفحه نمایش سراغ داریم. در سالهای اخیر هر وقت در نقش مجری در برنامه خودش حضور داشته است، دیگر به خودش زحمت هم نمیدهد که نشان دهد، برنامه کاملاً کارگردانی نشده است و تقریباً همه بدون تمرین سر صحنه میآیند. البته، رئالیتی شو است و قرار است همه چیز واقعی و دست اول باشد. اما اینکه آقای مدیری یک تبلت به دست بگیرد و کنداکتور برنامه را با صدای بلند بخواند و اعلام کند که باید همه اینها را تیک بزند و بعد خودش و بقیه به این شوخی بخندند، نه تنها بامزه نیست که دستکم گرفتن سلیقه و میزان درک مخاطب است.
بله، آقای مدیری برند است و شوخیهایش بامزه است. او هر جا باشد و قدم به هر جا بگذارد، مخاطبانی خواهد داشت. اصلاً به همین خاطر رئالیتی شو میسازد و مجریاش میشود؛ البته اگر این را ساختن و مجریگری در نظر بگیریم. حالا اینقدر قدرت دارد که بهراحتی با بازیگران قدیمیاش شوخیهای پشتصحنهای بکند و از مخاطب خندهای بگیرد. یا مخاطب فقط به تماشای خود او که عملاً و آشکارا به عدم خلاقیت برنامه و بیخبری خودش از روند برنامه اعتراف میکند، اکتفا کند. اما عاشقترین و پر و پاقرصترین مخاطب مهران مدیری هم بعید است به این برنامه علاقهمند شود و آن را دنبال کند. مگر اینکه فقط دلش بخواهد خود مدیری را تماشا کند که یک تشر به نیما برای ساکتیاش میزند، چند شوخی با رضا نیکخواه به خاطر خساستش میکند، که پیش از این هم در برنامههای دیگر کرده است، و چند شوخی هم با راداش به خاطر «رادش» بودنش.
آقای مدیری ما هم میدانیم که نام شما بزرگ است و نیازی به بزرگتر شدن ندارید و هم میدانیم برایتان مهم نیست، برنامهای سراسر مقلدانه، آن هم نه از نوع خوب و باکیفیتش، و بدون کارگردانی بسازید و اصلاً با این کارها دارید به کسانی طعنه میزنید و محدودیتها را دست میاندازید، اما آیا باید قبول کنیم که معروفترین کمدین و شومن بعد از انقلاب ما کفگیر خلاقیتش به ته دیگ خورده است؟ یا صرفاً برای حضور و ارتزاق این برنامهها را میسازید؟ (که بعید است نیازی داشته باشید)، یا شما مدیر پروژه به تمسخر گرفتن و بیمعنا کردن همه مفاهیم زیبا و باارزش هستید؟ این برنامه «اسکار» نیست، «تمشک طلایی» است.
اعتراف بزرگ مهران مدیری در اولین قسمت برنامه اسکار
مدیری قسمت اول «اسکار» را با توضیحاتی درباره برنامه کپیبرداری این برنامه از برنامهای خارجی بهنام «تسک مستر» آغاز کرد. به نقل از فرارو، مدیری درباره فضای خودمانی این برنامه گفت: «بخشهایی از برنامه کپیبرداری از برنامه اصلی است و بخشهایی هم حاصل ایدهها و خلاقیتهای اتاق فکر «اسکار» است. قرار بود در ابتدای برنامه ایدههایی مانند فرش قرمز و استقبال از مهمانان هم داشته باشیم، اما ترجیح دادیم بدون این قرتیبازیها برنامه را شروع کنیم تا فضای خودمانیتری داشته باشد.
موضوع از آنجا شروع شد که صداوسیما در زمان صدور مجوز ساخت این برنامه ورود کرد و با طرح شکایتی علیه مهران مدیری، ادعایی درباره پرداخت خسارت توسط این هنرمند کرد. شکایتی که کار برنامه «اسکار» را تا حدودی مختل کرد و به وقفه انداخت.
اما پس از چندی تسنیم اعلام کرد برنامه مهران مدیری مجوز گرفته و مشکلی برای پخش ندارد تا اینکه در روز دوشنبه 18 دی ماه سرانجام با پخش برنامه از شبکه نمایش خانگی به شایعات پایان داده شد. هر چند به نظر می رسد صداوسیما که مدت هاست وضعیت خوبی را از نظر میزان مخاطب تجربه نمی کند، درباره برخی چهره ها عقب نشینی کرده و در تدارک تولید برنامه هایی با محوریت آنان است.
پوستر رئالیتی شو اسکار
تیزر رئالیتی شو اسکار
بیوگرافی بازیگران رئالیتی شو اسکار
امیرعلی نبویان
سید امیرعلی نبویان (زاده ۲ فروردین ۱۳۵۹) نویسنده، مجری و بازیگر ایرانی است. نبویان، فارغالتحصیل رشتهٔ مهندسی برق از دانشگاه علوم و فنون مازندران بوده و شهرت خود را از برنامهٔ تلویزیونی رادیو هفت بهدستآورد. او علاوه بر اجرا در برنامههای تلویزیون، نویسنده نیز است و پنج کتاب شامل مجموعهٔ قصههای امیرعلی ((۱٫۲٫۳٫۴)) و «کأن لم یکن» از وی منتشر شدهاست. همچنین او در ۸مهر ۱۳۹۵با بهار نوروزپور ازدواج کردهاست. امیر علی نبویان همچنین خواهر زاده مسعود فروتن است.
بهنام تشکر
بهنام تشکر بازیگر سینما و تئاتر، گویندهٔ رادیو و دوبلور است. او در آثار بسیاری از جمله فیلم های سینمایی استرداد، بچگیتو فراموش نکن، به امید دیدار، روز رستاخیز و مجموعه های تلویزیونی گمشدگان، لیسانسه ها، دودکش ۲ و هفت سنگ نقش آفرینی داشته است.
رویا میرعلمی
رؤیا میرعلمی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون است. وی فارغ التحصیل مقطع کارشناسی طراحی صحنه از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است. بیشتر فعالیت های او در حوزه تئاتر است.او در فیلم های سینمایی سینما شهر قصه، خواب زده ها، آقا یوسف، بیداری، صبح روز هفتم و برادر حضور داشته است.
نعیمه نظام دوست
نعیمه نظام دوست بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است.او از سال ۱۳۷۰ کار بازیگری را در گروه های آزاد تئاتر آغاز کرد، سپس در مجموعه نوروز ۷۲ بازی کرد. نظام دوست به طور حرفه ای با ساعت خوش و در سال ۱۳۷۳ وارد عرصه بازیگری شد.او در فیلم های سینمایی بسیاری از جمله هزارپا، توفیق اجباری و سن پترزبورگ حضور داشته است.
مهران غفوریان
مهران غفوریان بازیگر، کارگردان، کمدین، فیلمنامه نویس و مجری ایرانی، متولد ۳ شهریور ۱۳۵۳ در تهران است.
مهران غفوریان فارغ التحصیل رشته نقاشی در دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی است. مهران غفوریان در سال ۱۳۷۳ با نقش آفرینی در سریال لبخند سوم به کارگردانی مسعود رشیدی، نخستین تجربه خود را در زمینه بازیگری تلویزیون کسب کرد و در سال ۱۳۷۷ با سریال گل های ۷۷، به عرصه کارگردان های تلویزیونی پیوست.
از میان سوابق مهران غفوریان در زمینه کارگردانی می توان به عناوینی همچون مجموعه سریال های زیر آسمان شهر، همسایه ها، ورود ممنوع ممنوع، طبقه وسط، گل های ۷۹، این چند نفر و حرف تو حرف اشاره کرد. وی در برنامه های تلویزیونی امشو و اعجوبه ها نیز به عنوان مجری حضور داشته است. از دیگر آثار مهران غفوریان می توان به خاتون، نوبت لیلی، قبر مشترک، قورباغه، امشو، با من خوش میگذره، پرواز مرغابی ها، ما همه با هم هستیم، داش آکل، ۵۰ کیلو آلبالو، ما خیلی باحالیم، عطسه و قورباغه اشاره کرد.
یوسف صیادی
یوسف صیادی بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است. وی فعالیت خود را از سال ١٣۶٨ با ساخت فیلم کوتاه ٨ میلی متری و بازی و کارگردانی مجموعه ی جنگ جوان در سال (١٣٧١) و مجموعه پرواز ۵٧ اغاز کرد. با حضور در مجموعهٔ تلویزیونی طنز و پُرمخاطب ساعت خوش که در سال ١٣٧٢ از شبکه ۲ سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش گردید به شهرت رسید. صیادی در فیلم های سینمایی بسیاری همچون بازنشسته ها، بازگشت به آینده، یک فراری از بگبو، فوتبالی ها، داماد خجالتی، عروس و ملوس، اخراجی ها ۳ و روزی که مرد شدم حضور داشته است.
غلامرضا نیکخواه
غلامرضا نیکخواه بازیگر سینما و تلویزیون، فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی است. در سال 1345 با نقش آفرینی در تئاتر پا به عرصه هنر گذاشت. حضور در تلویزیون را از سال 1367 با یک نقش کوتاه آغاز کرد. با حضور در مجموعه های نوروز ۷۲، پرواز ۵۷ و جنگ ۷۷ به عنوان یک بازیگر کمدی شناخته شد. فعالیت سینمایی را سال 1388 با فیلم سینمایی طهران تهران تجربه کرد. نیکخواه سابقه حضور در آثار بسیاری از جمله سریال های چای نت، دنگ و فنگ روزگار، آقا و خانم سنگی، مرد دوهزارچهره، بزنگاه، مرد هزارچهره، به همین سادگی، فیلم های سینمایی رحمان ۱۴۰۰، آینه بغل و مجموعه های نمایش خانگی عطسه، شوخی کردم، ویلای من، قهوه تلخ و جیران را دارد.
شکیب شجره
شکیب شجره بازیگر سینما و تئاتر است. فارغ التحصیل رشته فیزیک و دوره دیده رشته بازیگری تئاتر از ولنگاین در استرالیا است.او در نمایش های بسیاری همچون ماراساد و تهوع حضور داشته است. شجره بیشتر به خاطر نقش آفرینی در سریال هیولا شناخته میشود.او در فیلم سینمایی خوب، بد، جلف به نام ارتش سری و سریال خوب، بد، جلف: رادیواکتیو نیز حضور داشته است.
صحرا اسدالهی
صحرا اسدالهی متولد ۲۷ مرداد ۱۳۷۰ بازیگر سینما،تئاتر و تلویزیون است که تجربه کارگردانی مستند و فیلم کوتاه را هم دارد. وی بازیگری را نزد استاد سمندریان از تئاتر شروع کرد و هرساله چندین اجرای عموم در تئاتردارد که هر کدام تجربه های متفاوتی برای وی محسوب می شود و در این مدیوم سه بار برنده ی بازیگری تیاتر شده است. بازیگری در سینما را به صورت حرفه ای با بازی در “فروشنده” اصغر فرهادی شروع کرد و درکارنامه ی او کارهایی مثل: ارادتمند نازنین عبدالرضا کاهانی،بیا از گذشته حرف بزنیم حمید نعمت الله،و فیلم سینمایی آپاندیس و دریاچی ماهی و همچنین ۷ فیلم سینمایی دیگر دیده میشود. او علاوه بر فعالیت در سینما و تئاتر درتلویزیون هم با سریال هایی مثل دلدار،از یادها رفته،در جست و جوی آرامش،شرایط خاص و …. توانسته حضوری فعال داشته باشد. این بازیگر که هم اکنون دانشجوی کارگردانی در مقطع فوق لیسانس دانشگاه سوره است دو فیلم مستند داستانی بلند ساخته که ۱۳ جایزه بین المللی و ۱۷ بار کاندید شدن را درکارنامه خود دارد که برای فیلم تست دوربین توانست جایزه ی بهترین کارگردانی را از فستیوال windامریکا black moon غنا و ورشوی لهستان…و چندین جایزه ی جهانی را ازآن خود کند.
نگین معتضدی
نگین معتضدی هنرپیشه فیلم، تئاتر، تلویزیون متولد 3 مهرماه 1364 در حصاربوعلی تهران است. اولین کار سینمایی او فیلم سپید و سیاه ساخته قاسم جعفری در سال 1388 بود. اما در سال 1391 با حضور در مجموعه نمایش خانگی ویلای من به عنوان بازیگر شناخته شد. خیابان یک طرفه، شیرین قناری بود، به خاطر مهدی، بی عنوان، دزد و پری، لاله های واژگون، همه چی عادیه، ساعت ۵ عصر، دم سرخ ها و دزد شاعر از فیلم هایی هستند که معتضدی در آن ها حضور داشته است. بازی در مجموعه های تلویزیونی تکیه بر باد، شاید برای شما هم اتفاق بیفتد، مثل من، مثل تو، گذر از رنج ها، کشیک قلب، شهرک جیم، روزهای بهتر، سارق روح، کوبار، زیر همکف، زندگی شگفت انگیز است و سریال های نمایش های خانگی شوخی کردم، ابله، شام ایرانی از دیگر سوابق کاری این هنرمند است. طلا معتضدی که در عرصه نویسندگی فعال است خواهر اوست. نگین معتضدی سال 1395 با امین امانی (تدوینگر، تهیه کننده و کارگردان) ازدواج کرد.