سریال چیزهای عجیب که می شود «اتفاقات عجیب»، «اتفاقات ناآشنا» یا «رخدادهای ناآشنا» هم اسمش را گذاشت، سریالی است محصول نت فلیکس که در فضای مجازی جهان بسیار محبوب شده. سریال چیزهای عجیب سراسر هیجان با شخصیت هایی که خیلی سریع با آنها اخت می شوی و سرنوشتشان برایت مهم می شود، سریال چیزهای عجیب پر از ارجاع های ریز و درشت به بهترین و محبوب ترین فیلم های علمی- خیالی با محوریت بچه های قهرمان که در دهه ۱۹۸۰ محبوب بودند، به ویژه از وقتی استیون اسپیلبرگ با «ای تی» استانداردهای نوینی برای این گونه فیلم ها ایجاد کرد. محبوبیت عجیب سریال چیزهای عجیب در دنیای مجازی و بحث های بسیاری که پیرامونش شکل گرفت بهانه ای شد برای معرفی این سریال در این مطلب.
رده ی سنی سریال چیزهای عجیب
آیا فصل پنج سریال چیزهای عجیب، فصل آخر این سریال میباشد؟
بخش دوم فصل 4 سریال چیزهای عجیب، در چه روزی منتشر میشود؟
مشخصات سریال چیزهای عجیب
نام فیلم | چیزهای عجیب | Stranger Things |
کارگردان | برادر دافر |
نویسنده | – |
بازیگران | ویونا رایدر، دیوید هاربر، فین ولفهارد و میلی بابی براون |
تهیه کننده | جیمی کمپل |
شرکت سازنده | نتفلیکس |
موسیقی | گروه Survive |
بیننده | بیش از چهل میلیون نفر |
بودجه | 8 میلیون دلار در هر اپیزود فصل سوم |
IMDB | 8.7/10 |
Metacritic | 75 |
Rotten Tomatoes | 93% |
معرفی سریال چیزهای عجیب
سریال چیزهای عجیب (به انگلیسی: Stranger Things) یا اتفاقات عجیب، یک سریال اینترنتی آمریکایی، در سبک علمی تخیلی ترسناک است که توسط برادران دافر ساخته شدهاست. سریال چیزهای عجیب از برنامههای اصلی نتفلیکس است و خود برادران دافر به همراه شاون لوی و دن کوهن تهیهکننده اجرایی آن هستند.
رده ی سنی سریال چیزهای عجیب
تماشای سریال چیزهای عجیب برای افراد زیر 14 سال مناسب نیست!
داستان و موضوع سریال چیزهای عجیب درباره چیست؟
فضای سریال چیزهای عجیب در دهه هشتاد میلادی است. شهر کوچکِ فیلم در نزدیکی یکی از مراکز تحقیقات علمی دولتی آمریکا است. در این مرکز به طور محرمانه روی یک سری مسائل ماوراالطبیعه آزمایش انجام میشود. در بسیاری از این آزمایشها از انسان به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده میشود. برای مثال میتوانند دریچهای به دنیای موازی باز کنند. چیزی که باعث میشود زندگی مردم در هاوکینز مختل شود.
فصل اول سریال چیزهای عجیب که به طور دقیق نوامبر 1983 را شامل میشود، با تحقق در مورد یک پسر گمشده به نام ویل بیرز آغاز میشود.مشخص میشود که پسر مورد اشاره توسط موجودی از سوی این مرکز علمی-دولتی دزدیده شده است. در جریان جستجو برای پیدا کردن ویل، دختری پیدا میشود که قدرت دورجُنبی دارد. یعنی میتواند اشیاء را بدون لمس جابجا کند. او هم از مرکز فرار کرده است. نام این دختر الون به معنی 11 است.
فصل دوم سریال چیزهای عجیب یک سال پس از این تاریخ است. در واقع اکتبر 1984 روایت میشود. ویل پیدا شد اما جزئیات کمی از ماجرا مشخص شده است. دوستان و خانواده ویل با توجه به مشکلاتی که برای او پیش آمده، متوجه میشوند که مشکلات بزرگتری ممکن است برای انسانها به وجود بیاید.
چند ماه بعد، فصل سوم سریال چیزهای عجیب آغاز میشود یعنی در جشن استقلال آمریکا مربوط به سال 1985 هستیم. یک هایپرمارکت جدید در شهر دایر شده که باعث شده سایر مغازههای کوچک ضرر کنند. بعد متوجه میشویم که این فروشگاه جدید روی یک آزمایشگاه مربوط به شوروی ساخته شده است که قصد دارند به دروازه جهان موازه مرکزی که در آن نزدیکی است برسند.
فصل چهارم سریال چیزهای عجیب در سال ۱۹۸۶ و در زمان تعطیلات بهاری اتفاق میافتد.در مارس 1986، هشت ماه پس از رویدادهای فصل سوم، فصل چهارم بین سه خط اصلی تقسیم می شود.
اولین داستان سریال چیزهای عجیب در هاوکینز اتفاق می افتد، جایی که چندین نوجوان به روش های مرموز کشته می شوند. داستین، مکس، اریکا، استیو، نانسی، رابین، لوکاس و ادی مانسون، رهبر باشگاه هلفایر، یک گروه Dungeons & Dragons که شامل داستین و دوستانش میشود، در آن حضور دارند. ادی مظنون اصلی قتل می شود و توسط جیسون و اعضای تیم بسکتبال تعقیب می شود که معتقدند ادی کریسی دوست دختر جیسون را با استفاده از قدرت های شیطانی کشته است. داستین و دوستانش تحقیق میکنند و متوجه میشوند که قتلها توسط نهادی صورت گرفته است که آنها Vecna (یک شرور D&D)، موجود قدرتمندی که در وارونه زندگی میکند، انجام شده است.
داستان دوم سریال چیزهای عجیب شامل بازدید مایک از یازده، ویل و جاناتان در خانه جدیدشان در کالیفرنیا است. با توجه به اتفاقات هاوکینز و خطر قریب الوقوع برای دوستانش، Eleven به همراه دکتر برنر و اوونز به یک مرکز مخفی می رود تا به او کمک کند تا قدرت خود را دوباره به دست آورد. مایک، ویل، جاناتان و دوست جاناتان، آرگیل، سعی می کنند یازده را دنبال کنند.
داستان سوم سریال چیزهای عجیب جویس و موری را دنبال میکند که متوجه میشوند هاپر ممکن است هنوز زنده باشد و به آنها گفته میشود که برای ترتیب انتقال او پول بیاورد. در همین حال، در یک گولاگ روسی در کامچاتکا، هاپر زندانی میشود و در کنار سایر زندانیان آماده میشود تا با دموگورگونی که روسها دستگیر کردهاند، به عنوان یک سرگرمی از نوع گلادیاتور برای نگهبانان زندان و حکم اعدام، مبارزه کند.
توضیحات کارگردانهای سریال چیزهای عجیب درباره دلیل طولانیبودن دو قسمت آخر فصل چهارم:
راس دافر در این باره گفته است: «ما قسمت پایانی را بررسی کردیم، چون خیلی طولانی است؛ ولی واقعا امکان کمکردن و یا تقسیمش وجود نداشت. پس اگر کسی خواست میتواند آن را متوقف کند و بعدا ادامهاش را ببیند.»
برادران دافر گفتنهاند با اینکه آنها و نتفلیکس پیشبینی میکردند که قسمتهای پایانی این فصل طولانی باشد، اما فکر نمیکردند که قسمتهای دیگر فصل هم زیادی طولانی شوند. راس دافر به ورایتی گفته است: وقتی به مرحله تدوین رسیدیم فهمیدم که واقعا اینها طولانی هستند.
آنها گفتهاند که با این حال، سرعت سریال چیزهای عجیب، و خواستههای خطوط داستانی متعدد آن این مقدار از زمان را طلب میکرد.
مت دافر گفته است: «شما نمیتوانید یکی از قسمتها را مثلاً ۱۵ دقیقه زودتر قطع کنید… فکر میکنم چهار خط داستانی اصلی داریم، و هر کدام از آنها در هر قسمت سه یا چهار نقطه اوج دارند. اما همه آنها به سمت یک نقطه خاص پیش میروند.»
معرفی سازندگان سریال چیزهای عجیب
- مت و راس دافر کارگردانهای سریال چیزهای عجیب هستند. این دو برادر 36 ساله اهل دورهام از کارولینای شمالی هستند. آنها جوایز زیادی بابت ساخت سریال چیزهای عجیب به دست آوردهاند. این سریال مهمترین کار آنها تا این لحظه است. چند فیلم کوتاه ساختند، یک فیلم بلند به نام مخفی ساختند و نویسنده سریالی نهچندان معروف به نام وایوارد پاینز بودند.
- سازندگان موسیقی سریال چیزهای عجیب، کایل دیکسون و مایکل استین از اعضای گروه الکترونیک Survive هستند.
- شاون لوی، تهیهکننده سریال چیزهای عجیب پیشتر در فیلم Arrival از دنی ویلنوو نقش تهیهکننده را ایفا کرده بود. او همینطور سابقه کارگردانی و بازیگری هم دارد.
درباره ی مت و راس دافر کارگردان های سریال چیزهای عجیب
مت دافر و راس دافر مشهور به برادران دافر (انگلیسی: Duffer Brothers؛ زادهٔ فوریه ۱۹۸۴) دو برادر دوقلوی آمریکایی هستند که در زمینه کارگردانی و نویسندگی فیلمهای علمی-تخیلی فعالیت دارند.آنها فعالیت سینمایی شان را از سنین نوجوانی و با ساخت فیلمهای کوتاه آماتوری شروع می کنند و پس از پایان تحصیلاتشان در زمینه سینما، فعالیت حرفه ای شان را با ساخت نخستین فیلم بلندشان به نام “پنهان” در سال 2015 آغاز می کنند.
برادران دافر در ادامه فعالیتهایشان به تلویزیون می روند و به ساخت سریال چیزهای عجیب میپردازند. سریال چیزهای عجیب حاصل کار این دو برادر برای شبکه نت فلیکس است که از سال 2016 پخش آن آغاز شده است.
برادران دافر در چندین مصاحبه اعلام کردند که سریال چیزهای عجیب را تحت تأثیر فیلمها و سریالهای علمی تخیلی دهه هشتاد ساختهاند. آنها دوست داشتند سریال چیزهای عجیب ترکیبی از یک درام جذاب و احساسات نوجوانانه باشد. سریال چیزهای عجیب ارتباط بسیار زیادی به فرهنگ عامه مردم آمریکا و خصوصاً دهه هشتاد دارد و در آن ارجاعهای متفاوت و زیادی به داستانیهای ادبی، فیلمهای سینمایی و موسیقی دوران دهه هشتاد شدهاست.
برادران دافر از آثار استیون اسپیلبرگ و جان کارپنتر و رمانهای ترسناک استیون کینگ به عنوان مهمترین منبع الهام بخش خود در ساخت سریال چیزهای عجیب یاد کردند. برادران دافر همچنین از بعضی از بازیهای ویدئویی و انیمهها و آثار علمی تخیلی یک دهه گذشته برای ساخت فضای سریال چیزهای عجیب الهام گرفتند.
معرفی بازیگران سریال چیزهای عجیب
شخصیت های اصلی سریال چیزهای عجیب
جویس بایرز
جویس بایرز از بازیگران زن و اصلیترین شخصیت سریال چیزهای عجیب خصوصاً در فصل اول بهشمار میآید. او از همسرش طلاق گرفته و در کنار دو پسرش، جاناتان و ویل زندگی میکند. جویس زن بسیار سرسختی است. او تا نیمههای شب کار میکند تا خرج زندگیش در بیاید. در فصل اول، با گم شدن ویل، جویس دچار نوعی حالتها عصبی میشود. هیچکس حرفهای او را دربارهٔ دنیای وارونه و چیزهایی که دیده باور نمیکند و در چشم عموم یک دیوانه است. اصرار و پافشاری اوست که پای دیگران را به ماجرا باز میکند و با تلاشهایش برای فهمیدن حقیقت شخصیتهای دیگر را وارد چالش میکند. در فصل دوم، جویس با مردی به نام باب وارد رابطه میشود اما همزمان مشکلاتی که برای ویل پدید میآید سبب میشود تا او با تمام وجود برای سلامتی پسرش تلاش کند. وینونا رایدر وظیفه بازی در نقش جویس بایرز را برعهده دارد. وینونا به خاطر هنرنمایی اش در فصل اول سریال چیزهای عجیب، نامزد بهترین بازیگر نقش اول سریال چیزهای عجیب درام در مراسم گلدن گلوب شد.
جیم هاپر
کلانتر شهر کوچک هاوکینز است. جیم گذشته سختی داشتهاست. دخترش را بخاطر سرطان ریه از دست داده و همسرش هم به همین خاطر از او جدا شده و این باعث شده که جیم به مشروبات الکلی و سیگار پناه ببرد. گذشته تلخش باعث شده آدم کم حرف و عبوسی به نظر بیاید. احساسات پدرانه او برای پیدا کردن ویل بایرز تأثیر بسیار زیادی دارد. او اولین کسی است که حرف جویس را باور میکند. جیم هاپر در فصل دوم حضور بسیار بیش تری دارد. رابطه پدر/دختری که بین او و الون ایجاد میشود یکی از موضوعات مهم فصل دوم محسوب میشود. نقش این شخصیت را دیوید هاربر بر عهده دارد. هنرنمایی هاربر خصوصاً در فصل دوم با نقدهای مثبتی بسیاری همراه شد و او موفق به کسب دریافت چندین جایزه شد. همچنین برای بازی در نقش نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب نیز شد.
مایکل/مایک ویلر
نام کاملش مایکل است اما تقریباً همه شخصیتها او را مایک صدا میکنند. او محوریترین شخصیت داستان است. او به همراه داستین، لوکاس و ویل دوستان بسیار صمیمی هستند و مایکل نیز همه اوقات فراغت خود را با آنها میگذارند. در این بین رابطه او با ویل به مراتب صمیمی تر از بقیه اعضای گروه است. مایکل هوش بالایی دارد، او شجاع و با محبت است و البته کمی هم دمدمی مزاج است. رابطه اش با خواهرش نانسی چندان خوب نیست. زندگی مایک با آمدن الون کاملاً عوض میشود. مایک دلباخته الون میشود و تمام تلاشش را میکند تا او را از خطر دور نگه دارد. فین ولفهارد بازیگر این نقش است.

الون/جین آیوز
نام اصلیش جین آیوز میباشد اما بیش تر با اسم آزمایشگاهی خود یعنی الون (به معنای یازده) شناخته میشود. مایک او را «ال» صدا میزند که مخفف الون است. الون یک ابر انسان است. او تواناییهایی همچون دورجنبی و دورآگاهی دارد. او میتواند با ذهنش هر اشیایی را به حرکت درآورد. الون این قدرتها را از مادرش که درگیر آزمایشهای سری بود به ارث برده و مدتی هم مورد سوء استفاده یک شرکت آزمایشی عجیب قرار گرفتهاست و از همین طریق پایش به دنیای وارونه باز میشود. الون بعد از آمدن به دنیای واقعی با مایک ویلر آشنا شده و سپس عاشق او میشود. میلی بابی براون ایفاگر این نقش است. بازی او در این نقش، برایش شهرت بسیار زیادی به همراه داشت و باعث شد نامش بر سر زبانها بیفتد.
ویلیام/ویل بایرز
نام کاملش ویلیام است اما همه شخصیتها او را ویل صدا میکنند. پسر جوان جویس بایرز است. ویل با دیگر هم سن و سالان خود تفاوت زیادی دارد. او منزوی؛ کم حرف و گوشهگیر است. مهارت بسیار بالایی در نقاشی کشیدن دارد و اوقات خوش را در تنها با برادرش جاناتان و معدود دوستان صمیمی اش تجربه میکند. در قسمت اول از فصل اول، از زبان جویس گفته میشود که ویل احتمالاً یک همجنسگرا است. ویل در فصل اول جزو شخصیتهای فرعی داستان محسوب میشود. او در همان ابتدای داستان ناپدید میشود و مدت زیادی در داستان حضور ندارد.اما در فصل دوم، ویل تبدیل به اصلیترین شخصیت داستان میشود.رفت و برگشتهای متوالی او از دنیای واقعی به دنیای وارونه یکی از اصلیترین خطهای داستانی فصل دوم را تشکیل میدهد. نوآ اشنپ وظیفه بازی در این نقش را برعهده دارد. بازی اشنپ در فصل دوم توجه گسترده منتقدان را به خود جلب کرد. سرانجام نیز او برای بازی در نقش برنده جایزه سینمایی و تلویزیونی امتیوی شد.

داستین هندرسون
داستین یکی از اصلیترین شخصیتهای داستانی سریال چیزهای عجیب میباشد. مغز متفکر گروه چهار نفره اشان محسوب میشود و البته در گروه رابطه اش با لوکاس صمیمی تر از بقیه است گرچه بیش تر هرکسی نیز با او دهن به دهن میشود. داستین شاگرد اول کلاس و اهل مطالعه است. در خیلی از مواقع، موانع و مشکلات به جای نیروی فیزیکی دوستانش و نیروی متافیزیکی الون با قدرت ذهن او حل میشود. داستین به خاطر بامزه بودن و نوع جالب صحبت کردنش از محبوبترین شخصیتهای سریال چیزهای عجیب محسوب میشود. گیتن ماتارازو ایفاگر این نقش است.
لوکاس سینکلر
یکی از دوستان مایکل؛ ویل و داستین میباشد. لوکاس جدیترین فرد گروه است. شخصی با منطق که دوست دارد هر کاری را با اصول خودش انجام بدهد و برای همین هست که در فصل اول با الون به مشکلات زیادی برمیخورد و حتی برای مدتی با مایکل نیز درگیری پیدا میکند. لوکاس در فصل دوم شخصیت متفاوتی میشود. رقابت او با داستین برای جلب توجه مکس از جمله خطوط داستانی فصل دوم محسوب میشود. لوکاس همچنین بسیار شجاع و جسور است و از هیچ تلاشی برای کمک به دوستانش دریغ نمیکند. کیلب مکلافلین ایفاگر این نقش است.
نانسی ویلر
خواهر بزرگتر مایکل است که رابطه خوبی با او ندارد. نانسی ابتدا به عنوان یک دختر کلیشه ای دبیرستانی به بیننده معرفی میشود، کسی که به غیر از موفقیت در مدرسه و رابطه با دوست پسر خود به نام استیو، دغدغه چندانی ندارد اما حوادث پیش آمده باعث میشوند تا نانسی آن روی دیگر شخصیت خود را نشان بدهد. بعد از ناپدید شدن دوست صمیمی اش به نام باربارا، نانسی که خود را در این حادثه مقصر میداند شروع به تحقیق میکند تا واقعیت را بفهمد. در فصل دوم، شخصیت او همچنان تحت تأثیر پیامد اتفاقات تلخ گذشتهاست، چنانچه حتی با استیو نیز قطع رابطه میکند. ناتالیا دایر ایفاگر این نقش است.
جاناتان بایرز
برادر بزرگتر ویل بایرز و فرزند ارشد جویس است. همچون برادرش، فردی خجالتی و کم حرف است. در مدرسه تقریباً هیچ دوستی ندارد. بهترین دوست او در قدم اول برادرش و سپس نانسی میباشد. علاقه زیادی به عکاسی دارد و خود را به آب و آتش میزند تا از جان برادر و مادرش محافظت کند. چارلی هیتون ایفاگر این نقش است.

مکسین/مکس می فیلد
نام کاملش مکسین می فیلد است اما چون از آن خوشش نمیآید از همه میخواهد که او مکس صدا کنند. مکس جزو شخصیتهای اصلی سریال چیزهای عجیب است و از فصل دوم وارد داستان میشود. او دختری با موهای قرمز است که رفتار عجیبی دارد و توجه لوکاس و داستین را به خود معطوف میکند. مکس اوضاع خانوادگی خوبی ندارد، پدر و مادرش از هم جدا شدهاند و مادرش با مرد دیگری ازدواج کردهاست. او یک برادر ناتنی به نام بیلی دارد که تشخیص اینکه کدام یک بیشتر از دیگری متنفر هستند چندان راحت نیست. مکس به زودی وارد گروه پسرها میشود و سهم بزرگی نیز در ماجراجویی آنها ایفا میکند. سیدی سینک بازیگر این نقش است.

مارتین برنر
مارتین برنر که الون او را «پاپا» صدا میکند، اصلیترین نقش منفی سریال چیزهای عجیب محسوب میشود. برنر یک دانشمند و رئیس بخش تحقیقات آزمایشگاه هاوکینز است. او الون را وقتی کودکی بیش نبود، میرباید و از او به عنوان پلی برای ارتباط با دنیای موازی استفاده میکند. وقتی الون موفق فرار میشود، برنر به همراه تیمش همه جا را برای پیدا کردن او زیر و رو میکنند. رابطه او با الون یک رابطه به شدت پیچیدهاست و بخش مهمی از داستان را نیز تشکیل میدهد. شخصیت برنر از اصلیترین کاراکترهای فصل اول است اما حضور کوتاهی در فصل دوم دارد. سرنوشت مبهم او احتمالاً یکی از موضوعات مهم فصل سوم سریال چیزهای عجیب خواهد بود. متیو موداین بازیگر این نقش است.

استیو هارینگتون
استیو از محبوبترین دانش آموزان مدرسه و از بازیکنان تیم بسکتبال است. او دوست پسر نانسی است و رابطه اش با جاناتان به خاطر اینکه به نوعی او را رقیب خودش میداند چندان خوب نیست. استیو در فصل اول جزو شخصیتهای مکمل است اما در فصل دوم تبدیل به یکی از شخصیتهای اصلی میشود. تجربههای مواجه با هیولا و رویارویی به خطر در دنیای وارونه باعث میشود که استیو نشان بدهد که حس مسئولیت زیادی دارد و عشقش به نانسی واقعی است. رابطه او با نانسی در فصل دوم خراب میشود و همین باعث میشود که نسبت به گذشته انسان ساکت تری باشد.جو کیری ایفاگر این نقش است.

بیلی هارگرو
شخصیت بیلی از فصل دوم سریال چیزهای عجیب وارد داستان میشود. او برادر ناتنی مکس است و احتمالاً بیش تر از هرکس دیگری در دنیا نیز از او متنفر است. بیلی خوش لباس است و زبان نرمی دارد اما به همین اندازه نیز مغرور و قلدر است. درگیریهای او با مکس و دیگر شخصیتها خصوصا استیو، از اصلیترین اتفاقات فصل دوم است. دیکر مونتگمری ایفاگر این نقش است.

سم اوونز
سم اوونز یکی دیگر از شخصیتهایی است که در فصل دوم سریال چیزهای عجیب وارد داستان میشوند. مدیر بخش دپارتمان انرژی آزمایشگاه هاوکینز است که جایگزین مارتین برنر شدهاست. برخلاف برتر او آدم سالمی است و سعی دارد به ویل و خانواده اش کمک کند. اوونز شخصیت پیچیدهای دارد، از سویی به تحقیقات خود متعهد است و باید به بالادستیهای خود گزارش دهد، از سویی هم میخواهد سلامتی ویل را تضمین کند. پل رایزر ایفاگر این نقش است.
کارن ویلر
مادر مایکل، نانسی و هالی ویلر است. زنی خانهدار که مهربان و البته به طرز افراطی نگران سلامتی فرزندانش، به خصوص مایک است. کارن ویلر در فصل اول حضور فعالی دارد اما نقشش در فصل دوم کم رنگ تر شد. کارا بوینو بازیگر این نقش است.
شخصیتهای مکمل
موری باومن
یکی دیگر از شخصیتهایی که از فصل دوم سریال چیزهای عجیب پایش به داستان باز میشود. موری باومن یک روزنامهنگار عجیب است که مدتی است از کار خود اخراج شده و اکنون مثل کارآگاه خصوصی در تلاش برای فهمیدن رازهای آزمایشگاه هاوکینز است. او مجموعی وسیعی از اطلاعات را در اختیار دارد اما هرچه تلاش میکند نمیتواند آنها را به هم مرتبط سازد. هنگامی که نانسی و جاناتان برای افشای راز آزمایشگاه هاوکینز نزدش میروند، با آغوش باز از آنها استقبال میکند.برت گلمن ایفاگر این نقش است.
باب نیوبی
شخصیت باب نیز از فصل دوم سریال چیزهای عجیب وارد قصه میشود. او دوست و هم مدرسه ای قدیمی جیم هاپر بوده و رابطه عجیبی نیز با او دارد. باب برای شرکت ریدیوشک کار میکند و در کار کردن با وسایل برقی و خصوصاً دستگاههای ویدویی خبره است.دیگر ویژگی باب، هوش بسیار بالای اوست. باب در فصل دوم با جویس وارد رابطه میشود. گرچه جاناتان چندان از حضور دائمی او در کنار خانواده اشان راضی نیست اما ویل از او خوشش میآید. باب از شخصیتهای مهم فصل دوم محسوب میشود. شان آستین ایفاگر این نقش است.
باربارا/بارب هالند
نام کاملش باربارا است اما نانسی که صمیمیترین دوست او نیز هست، بارب صدایش میزند. بارب دوست و همکلاسی نانسی است. او دختری درس خوان، مؤدب و ساده است. او نگران است که دوستی نانسی با استیو باعث شود که نانسی او را فراموش کند برای همین چندان با رابطه آنها کنار نمیآید. باوجود اینکه شخصیت بارب تنها در ۳ اپیزود ابتدایی فصل اول حضور دارد، اما به خاطر فرجام غمانگیزی که پیدا میکند تبدیل به شخصیت مهمی میشود. شانون پورسر ایفاگر این نقش است.
لانی بایرز
شوهر سابق جویس و پدر جاناتان و ویل بایرز است. او یک الکلی است و بسیار هم مغرور و طماع است. لانی بعد از جدا شدن از جویس با دختر جوانی وارد رابطه میشود. بعد از ناپدید شدن ویل، لانی ظاهراً برای تسکین دادن به جویس نزد او بازمیگردد اما معلوم میشود که اهداف دیگری در سر دارد. لانی جزو شخصیتهای مکمل در فصل اول بود اما در فصل دوم حضور نداشت. نقش این شخصیت در فصل اول توسط راس پارتریچ ایفا شدهاست.
کالی/ایت
اولین شخصیتی است که در فصل دوم سریال چیزهای عجیب معرفی میشود. کالی یا ایت (هشت)، سرگذشتی همچون الون دارد. او یک ابرانسان است و مثل الون در آزمایشگاه هاوکینز این قدرتها را بدست آوردهاست. کالی از نظرت قدرت، به مراتب قوی تر از الون است. او میتواند اشیا را کنترل کند، واقعیتهای تحریف شده در ذهن دیگران بسازد و روی احتمالات تأثیر بگذارد. مهمترین ویژگی او این است که میتواند قربانیهای خود را دچار توهم کند. لینا برتلسن ایفاگر این نقش است.
تری آیوز
مادر واقعی الون است. تری در طی پروژه امکیاولترا حضور داشته و از همین طریق نیز دارای قدرتهای ماورایی شدهاست. تری در هنگام آزمایشها خبر نداشته که جین را باردار است. قدرتهای ماورایی او به دخترش ارث میرسد و بدین ترتیب جین نیز این قدرتها را بدست میاورد. تری بعد از فهمیدن بارداریش از پروژه کنار میکشد اما مارتین برنر، جین را ربوده و تری را نیز تا سر حد مرگ شکنجه داده و حافظه اش را پاک میکنند. بعد از این حوادث، خواهر تری مسئولیت مراقبت از او را برعهده میگیرد. ایمی مالینز ایفاگر این نقش است.
معرفی شخصیتهای جدید سریال چیزهای عجیب که در فصل 4 اضافه شدند
با ورود کودکان به دبیرستان و ماجراهای هاپ در روسیه، شخصیتهای جدیدی به سریال چیزهای عجیب اضافه شدهاند که بسیار در روند اصلی سریال چیزهای عجیب تأثیر زیادی داشتهاند که در ادامه به معرفی این شخصیتها میپردازیم.
اِدی منسون
ادی منسون با بازی جوزف کویین، رهبر گروه باشگاه جهنمی هاوکینگز است که تقریبا یکی از نقشهای مهم در سریال چیزهای عجیب به شمار میرود و توانسته یکی از برترین بازیهایش را برای این سریال انجام دهد. او ابتدا چهرهای مغرور و ظالم را از خودش به نمایش میگذارد، اما به تدریج به شخصیتی دوست داشتنتی تبدیل میشود.

آرگیل
پسرک مو بلند دبیرستان هاوکینگز، و یکی از دوستان صمیمی جاناتان که بسیار دوستداشتنی و خوش خنده است. یکی از شخصیتهای فرعی سریال چیزهای عجیب که همیشه نیمهی پر لیوان را میبیند و در اکثر مواقع کمک حال جاناتان است.

دیمیتری آنتونوف
دیمتری آنتونوف، با بازی فوقالعادهی تام ولاچیها، بدون شک یکی از کاریزماتیکترین و بهترین نقشهای خاکستری دنیای سینما و تلویزیون شناخته شد. این شخصیت که جزو سربازان روسی است، در قبال بازگرداندن هاپ به آمریکا، از جویس طلب پول میکند. زندانبانی فاسد که با بازی ولاچیها خودش را به حد تنفر بالایی در بین هواداران سریال چیزهای عجیب میاندازد.

جیسون کارور
کاپیتان تیم بسکتبال دبیرستان هاوکینگز، که تمامی دختران دبیرستان را عاشق خودش کرده. پسر محبوب دبیرستانی که یکی دیگر از نقشهای فرعی فصل چهارم است که تأثیرات زیادی بر احساسات رابین میاندازد.

روند ساخت سریال" class="index-title">
روند ساخت سریال چیزهای عجیب
پیشزمینه و نگارش سریال چیزهای عجیب
چیزهای عجیب توسط دو برادر به نامهای مت و راس دافر که با عنوان برادران دافر شناخته میشوند ساخته شدهاست.[این دو برادر تحت تأثیر سبک و آثار ام. نایت شیامالان، نخستین فیلم خود تحت عنوان پنهان را در سال ۲۰۱۵ ساختند اما ایجاد تغییرات در شرکت پخشکنندهٔ فیلم، یعنی برادران وارنر باعث شد تا فیلم اکران محدودی داشته باشد تا برادران دافر نسبت به آینده مطمئن نباشند. دونالد دی لاین، تهیهکنندهٔ سریال ویوارد پاینز که با دیدن فیلم پنهان تحت تأثیر خلاقیت برادران دافر در نویسندگی قرار گرفته بود، آنها را استخدام کرد و به گروهش آورد. برادران دافر فیلمنامهٔ چند قسمت از سریال ویوارد پاینز نوشتند و موفق به همکاری کردن با شیامالان شدند. پس از این رخداد، برادران دافر احساس کردند که آمادگی نوشتن یک فیلمنامهٔ نو و مستقل را دارند و برای همین کار خود را آغاز کردند.
برادران دافر فیلمنامهای آماده کردند که شامل متن قسمت اول و شبیه به کتاب کوچکی ۲۰ صفحهای بود تا شاید بتواند به یافتن تهیهکننده به آنها کمک کند.بر اساس گفتهٔ راس دافر، آنها متن خود را به ۱۵ شبکهٔ کابلی ارسال کردند اما شبکهها یکی پس از دیگری آن را رد کردند زیرا معتقد بودند که داستانی با شخصیتهای نوجوان، جذابیتی برای مخاطبان نخواهند داشت.همچنین چندین شبکه به برادران دافر پیشنهاد دادند تا تمرکز داستان به جای کودکان بر روی پژوهشهای کلانتر هاپر دربارهٔ یک ماجرای فراطبیعی باشد. در اوایل سال ۲۰۱۵، تهیهکنندهای به اسم دن کوهن که فیلمنامهٔ برادران دافر را بهطور اتفاقی خوانده بود آن را برای شاون لوی فرستاد. لوی و کوهن، برادران دافر را به دفتر خود دعوت کردند و حق ساخت فیلمنامه را از آنها خریده و حق تألیف را بهطور کامل را به آنها دادند. پس از خواندن فیلمنامهٔ قسمت اول، نتفلیکس حاضر شد ساخت و پخش سریال را برعهده بگیرد. در اوایل آوریل ۲۰۱۵، نتفلیکس بهطور رسمی اعلام کرد که فصل یکم چیزهای عجیب در سال ۲۰۱۶ پخش خواهد شد. نتفلیکس پیش از سریال چیزهای عجیب آثاری همچون خانهٔ پوشالی نارنجی مد جدید است را ساخته بود و برادران دافر از اینکه این شرکت با تهیهکنندگان مشهور خود به چهرههای نو همچون آنها فرصت ساخت یک سریال را دادهاست ابراز شگفتی کردند.برادران دافر نوشتن سریال را آغاز کردند و لوی و کوهن نیز به عنوان تهیهکنندگان اجرایی کار آغاز به مراحل تولید و انتخاب بازیگران کردند.
سریال ابتدا مونتاوک نام داشت و قرار بود که رویدادهای آن در منطقهٔ مونتاوک و حوالی لانگ آیلند رخ بدهد. دلیل انتخاب این مکان از سوی برادران دافر این بود که استیون اسپیلبرگ فیلم آروارهها را در آنجا فیلمبرداری کرده بود و برادران دافر نیز دوست داشتند فضای آن فیلم را در اثر خود بازسازی کنند.پس از آنکه روایت کلی داستان مشخص شد، برادران دافر احساس کردند که بهتر است داستان در یک شهر خیالی رخ بدهد زیرا به آنها اجازه میداد ایدههایی را وارد داستان کنند که اجرای آنها در یک شهر واقعی ممکن نبود.
پیش تولید سریال چیزهای عجیب
راس دافر تصمیم گرفت با استفاده از الگوی فیلم زندانیان به کارگردانی دنی ویلنوو یکبار دیگر فیلمنامه را بازنویسی کند. خیلیها معتقد بودند که فیلمی همچون زندانیان منبع عجیبی برای نوشتن متن یک سریال فانتزی است اما راس معتقد است که مسئلهٔ اصلی سریال احساسات انسانی است. او در مصاحبهای گفتهاست: «همانطور که در زندانیان گمشدن دختر بچه باعث میشود پای پلیس و خانواده به میان بیاید و اهالی شهر هم برای پیدا کردن او دست به جستجو بزنند، در سریال هم همچین اتفاقی میافتد و گم شدن ویل باعث میشود تمام اهالی شهر درگیر این اتفاق شوند.» برادران دافر آشکارا در متن خود به سریالها و فیلمهای دههٔ هشتاد و به ویژه آثار فانتزی ادای دین کردند.مت دافر فیلمهای استیون اسپیبرگ و کتابهای استیون کینگ را مهمترین منبع الهام خود در نوشتن فیلمنامه میدانند. راس دافر از فیلمهای کارگردانان بزرگ ژانر فانتزی همچون گیرمو دل تورو، جرج لوکاس، رابرت زمکیس، وس کریون و جان کارپنتر به عنوان الگو استفاده کرد. نتیجهٔ این رویکرد برادران دافر این بود که چیزهای عجیب پر شد از ارجاعها به فیلمهای و سریالهای فانتزی دههٔ هشتاد که منتقدان و تماشاگران بسیار از آن استقبال کردند. مجموعه فیلمهای بیگانه، کنار من بمان و انیمههایی همچون آکیرا و ترانه پریان و همچنین بازیهای کامپیوتری همچون سایلنت هیل و آخرین بازمانده از ما تنها بخشی از عنوانهایی هستند که برادران دافر در سریال به آنها ادای دین کردهاند. برادران دافر سرانجام بازنویسی فیلمنامه را به پایان رساند که در این بازنویسی تغییرات بزرگی نیز در متن داستان قرار داده شد که مهمترین آنها سرنوشت شخصیت الون در پایان داستان بود.
انتخاب بازیگران سریال چیزهای عجیب
انتخاب بازیگران مسئله بود که برای برادران دافر اهمیت بسیار بالایی داشت. مت دافر گفته بود که آنها میدانستند سریال در صورتی به موفقیت خواهد رسید که انتخاب بازیگران بینقص باشد. برادران دافر با مشورتهایی که انجام دادند متوجه شدند که بهتر است ترکیبی از چهرههای جوان و ناشناخته و بازیگران شناخته شده را برای سریال انتخاب کنند.وینونا رایدر و دیوید هاربر جزو نخستین نفراتی بودند که قراداد امضا کردند. راس دافر معتقد است انتخاب رایدر که که متولدین دههٔ هشتاد بسیار با او خاطره دارند از جمله بهترین انتخابهای آنان بودهاست زیرا رایدر افزون بر اینکه بازیگر توانایی است به خوبی نیز حس نوستالژی که آنها به دنبالش هستند را به بیننده منتقل میکند. کارا بوینو و متیو موداین جزو آخرین بازیگران بزرگسال بودند که به سریال پیوستند.هرچقدر انتخاب بازیگران بزرگسال با سرعت پیش رفت، انتخاب بازیگران نوجوان سریال دردسرهای بسیاری برای عوامل داشت. این روند تقریباً دو ماه به طول انجامید. برادران دافر از بچههای زیادی تست گرفتند تا در نهایت فین ولفهارد را برای نقش مایک انتخاب کردند. زمانی که ولفهارد برای تست دادن نزد برادران دافر رفته بود موهای بسیار بلندی داشت. راس دافر که از ظاهر و صدای او خوشش آمده بود و همچنین تحت تأثیر بازیش قرار گرفته بود بقیهٔ گروه را راضی کرد که او بهترین انتخاب ممکن برای نقش مایکل است. گیتن ماتارازو و کلب مک لاگلین نیز برای نقشهای داستین و لوکاس انتخاب شدند.سختترین انتخاب نقش در میان نوجوانان اما پیدا کردن بازیگر مناسبی برای نقش الون بود. از شمار بسیاری دختر یازده تا چهارده ساله تست بازیگری گرفته شد اما خیلی از آنها نتوانستند برادران دافر را راضی کنند و بقیه هم که تست را قبول میشدند با شرایط کنار نمیآمدند. برای مثال قبول نمیکردند موهای خود را از ته بتراشند. سرانجام از میان گزینههای متعدد این میلی بابی براون بود که توجه راس دافر را جلب کرد. میلی در تستهای خود خوش درخشید و قبول کرد در تست گریم موهای خود را از ته بتراشد. وقتی کار گریم تمام شد راس دافر به برادرش گفته بود میلی همان کسی است که او هنگام نوشتن شخصیت الون در ذهنش تصور میکردهاست.
فیلمبرداری سریال چیزهای عجیب
فیلمبرداری فصل یکم از نوامبر ۲۰۱۵ در جکسون، جورجیا آغاز شد. برادران دافر به همراهشان لوی به این نتیجه رسیده بودند که این مکان بهترین محل برای به تصویر کشیده شهر کوچکی در دههٔ هشتاد است. صحنههای مدرسه و دبیرستان فیلم در دبیرستان «پاتریک هنری» واقع در استوک بریج، جورجیا فیلمبرداری شد.فیتویل، جورجیا، است پینت، جورجیا، شهرستان بوتز، جورجیا، داگلاس ویل، جورجیا و همچنین پارک بینالمللی جورجیا از دیگر لوکیشنهای سریال بودند. از آنجایی که برادران دافر میخواستند سریال به خوبی فضای دههٔ هشتاد را منعکس کند، آغاز به مطالعه و دیدن فیلمهای مربوط به آن زمان کردند. تمام لوکیشنها از جمله خانهٔ جویس بایرز به صورت کامل بازسازی شد. راس دافر علاقهای به ساختن دیجیتالی لوکیشنها نداشت و فقط برای تکمیل جزئیات لوکیشنها از جلوههای ویژه استفاده کرد.برادران دافر برای اینکه تصاویر سریال به حال و هوای فیلمها و سریالهای دههٔ هشتاد نزدیک باشد با دوربینهای دیجیتالی موسوم به دوربینهای دیجیتال سینمایی رد سریال را تصویربرداری کردند.فیلمبرداری فصل اول در اوایل سال ۲۰۱۶ به پایان رسید.
فیلمبرداری فصل دوم نیز ۷ نوامبر ۲۰۱۶ آغاز شد. لوکیشن اصلی بازهم در جورجیا قرار داشت.اندرو استنتون، نویسنده و کارگردان مشهور شرکت پیکسار که دو انیمیشن محبوب در جستجوی نمو و در جستجوی دوری، را ساختهاست در فصل دوم یکی از کارگردانان سریال است. استنتون کارگردانی قسمت پنجم و ششم فصل دوم این سریال را بر عهده داشتهاست.همچنین ربکا توماس دیگری کارگردانی است که در فصل دوم حضور خواهد داشت. این دو نفر به همراه برادران دافر و شان لوی کارگردانی اپیزودهای سریال در فصل دوم را بر عهده دارند. فصل دوم یک اپیزود بیشتر از فصل اول دارد و داستان در ۹ قسمت به پایان خواهد رسید. فیلمبرداری فصل دوم در ۲ ژوئن ۲۰۱۷ به پایان رسید. فصل دوم پس از مراحل پس از تولید در هالووین ۲۰۱۷ از راه نتفلیکس منتشر شد. برادران دافر گفتهاند فصل دوم نسبت به فصل اول تاریکتر و جدیتر خواهد است و همچنین شخصیتهای نویی به سریال اضافه شدهاند.از جمله بازیگران نویی که از فصل دوم به سریال اضافه شدهاند میتوان به شان آستین،پل رایزر،ویل چیس و برت جلمن اشاره کرد.
فیلمبرداری فصل چهارم از فوریهٔ ۲۰۲۰ در کشور لیتوانی آغاز شدهاست و در ۱۴ فوریه تیزر کوتاهی از این سریال منتشر شد.
در بررسی فصل 4 سریال چیزهای عجیب شاید بتوان گفت، گروه فیلمبرداری و تدوین این سریال، جزو قویترین گروههای تاریخ تلویزیون باشند. میزان کم بودن تعداد پلانهای هر قسمت در فصل 4، عاشقان سینما را یاد فیلمهای آلفرد هیچکاک میاندازد. در اکثر سکانسهای آرام این سریال از تکنیک فیلمبرداری ریلینگ استفاده شده است، اما در سکانسهایی که ترسناک است، فیلمبردار با لرزشهای متعدد دوربین، ترس را بیشتر به رخ میکشد.
همچنین تدوین این فصل، بدون نقص و دقیق انجام شده که یکی دیگر از نکاتی است که منتقدان را راضی نگه داشته است.
پس از تولید سریال چیزهای عجیب
مراحل پس از تولید زیر نظر خود برادران دافر انجام شد. آنها اصرار داشتند تا نوع تدوین و صداگذاری و حتی رنگبندی شبیه به فیلمها و سریالهای دههٔ هشتاد باشد.راس دافر چندان مایل نبود خشونت زیادی در سریال وجود داشته باشد برای همین به طراحان جلوههای ویژه گفته بود که با الهام از فیلمهای فانتزی امبلین اینترتینمنت در دههٔ هشتاد موجوداتی خلق کنند که بچههای زیر سیزده سال چندان از آنها نترسند.شرکت پارتیشیال افکت مسئول خلق جلوههای ویژه سریال بود. سختترین کار آنها خلق موجودی به نام دمگورگن بود که باید به صورت تمام دیجیتالی ساخته میشد. همچنین برای ساخت سکانسهایی همچون به پرواز درآمدن ون و پرت شدن از صخره و مهمتر از همه طراحی فضای دنیای وارونه از فناوری پردهٔ سبز استفاده شد. برای تکمیل جزئیات همچون شکستن شیشه و نورپردازی نیز در برخی سکانسها جلوههای ویژه به کار رفت.
موسیقی سریال چیزهای عجیب
موسیقی متن اصلی این سریال در هر سه فصل توسط مایکل استاین و کایل دیکسون ساخته شدهاست. دیکسون و استاین پایه گذران گروه موسیقی بازمانده هستند. بازمانده نام یک گروه در سبک موسیقی الکترونیک است که در سال ۲۰۰۹ شکل گرفت و دیکسون و استاین از اعضای اصلی آن محسوب میشود. تخصص این دو نفر در استفاده از سینثسایزر و ترکیب صدا و آواهای مختلف است. برادران دافر که از طرفداران گروه بازمانده بودند و از جنس موسیقی آنها خوششان میآمد، به سراغ دیکسون و استاین رفتند و از آنها خواستند تا موسیقی متن سریال چیزهای عجیب را بسازند.
برادران دافر به دیکسون و استاین گفته بودند که سریال چیزهای عجیب قرار است عرض ارادتی به فیلمها و سریالهای فانتزی و علمی تخیلی دهه هشتاد باشد و برای همین موسیقی باید در همان حال و هوا باشند. دیکسون و استاین نیز از بسیاری آهنگ سازان مشهور دهه هشتاد همچون ونگلیس، تنجرین دریم و ژان میشل ژار برای ساخت موسیقی سریال الهام گرفتند. موسیقی سریال چیزهای عجیب با استقبال بسیار بالایی از سوی مخاطبین و منتقدان همراه شد. دیکسون و استاین برای ساخت موسیقی سریال نامزد دریافت جایزه جایزه امی شدند و این افتخار را پنجاه و نهمین مراسم جایزه گرمی را نیز تکرار کردند.
پیش زمینه موسیقی سریال چیزهای عجیب
برادران دافر که خالق سریال چیزهای عجیب محسوب میشوند، از طرفداران استاین و دیکسون و گروه موسیقی آنها بودند و پیش تر از قطعه «غرق شدن» که از ساختههای دیکسون و استاین است، برای ساخت یکی از پیش نمایشهای سریال استفاده کرده بودند.وقتی نتفلیکس برای ساخت سریال به برادران دافر چراغ سبز نشان داد، آنها با دیکسون و استاین تماس گرفتند تا ببینند هنوز مشغول به کار هستند یا خیر، زیرا مدتی بود که گروه بازمانده فعالیتی نداشته بود. در ژوئیه ۲۰۱۵، دیکسون و استاین به همراه گروه خود نزد برادران دافر رفتند و ده قطعه موسیقی برای آنها اجرا کردند. برادران دافر آنقدر از جنس موسیقی راضی بودند که از آنها خواستند بعضی از آن آهنگها را بازسازی کرده و عناصر موسیقی دهه هشتاد را به آن اضافه کنند.کایل و دیکسون نیز دست به کار شدند. آنها چند قطعه قدیمی خود را برایشان از نظر شخصی بسیار مهم بود را دوباره بازسازی کردند و سعی کردند حال و هوای داستانی و شخصیتهای سریال را به آن اضافه کنند.از آن جا که دیکسون و استاین جزو اولین نفرات گروه بودند که به پروژه اضافه شدند، نسخه آزمایشی موسیقی آنها خیلی زود آماده شد و از آن در تست بازیگری بعضی از بازیگران نیز استفاده شدند تا افراد بهتر بتوانند حس صحنه را درک کنند.
درون مایه موسیقی سریال چیزهای عجیب
دیکسون و استاین میخواستند بین قطعههای ترسناک و احساسی سریال نوعی توازن وجود داشته باشد. آنها به بسیاری از کارهای موسیقیدانان و آهنگسازان دهه هشتاد همچون فابیو فریتزی، جورجو مورودر، جان کارپنتر، ونگلیس، ژان میشل ژار گوش دادند تا بتوانند از آن الهام بگیرند. همچنین آهنگ ساخته شده توسط گروههای موسیقی همچون تنجرین دریم و گابلین نیز مورد بررسی قرار گرفت. تم اصلی سریال که در تیتراژ ابتدایی نیز به گوش میرسد بر اساس یکی از آهنگهای قدیمی خود استاین ساخته شد.استاین مدتها پیشآهنگی ساخته بود که آن را منتشر نکرده و از آن هیچ استفاده هم نکرده بود. او نسخه انحصاری آهنگ را پیدا کرد و تصمیم گرفت آن را به روز کند. استاین و دیکسون عقیده داشتند این قطعه در صورت به روز شدن بهترین گزینه برای تیتراژ آغازین سریال است زیرا به خوبی حال و هوایی که برادران دافر دنبالش بودند را در خود داشت.دیکسون به نوازندههای خود گفته بود که میخواهد این قطعه نسبت به نسخه آزمایشی، «بزرگتر»، «گستردهتر» و «عظیم تر» باشد و همچنین نقاط اوج بیش تری نیز داشته باشد. قطعه اصلی با استفاده از ابزار مختلف سینثسایزر همچون پرافت ۵ و ملوترون ساخته شد. بعد از کار ضبط، دیکسون و استاین کار فیلترسازی آهنگ را شروع کردند تا بتوانند هرچه بیش تر به جنس موسیقی دهه هشتاد نزدیک شوند.
بازخوردهای موسیقی سریال چیزهای عجیب
وقتی فصل اول سریال منتشر شد، منتقدان از موسیقی سریال به عنوان یکی از مهمترین نقاط قوت آن نام بردند. توجه رسانهها و مردم به مایکل استاین و کایل دیکسون جلب شد و نام این دو و گروهشان را بر روی زبانها انداخت. قطعههای ساخته شده توسط این دو و خصوص تم اصلی سریال آنقدر همه گیر شد که بسیاری از گروههای موسیقی همچون بلینک-۱۸۲ در تولیدات خود از آن استفاده کردند. همچنین بعضی از طرفداران سریال همچون تیلور دیویس، تم اصلی سریال را بازسازی و در یوتیوب پخش کردند که بازخوردهای بسیاری مثبتی نیز به همراه داشت.کایل دیکسون و مایکل استاین به خاطر ساخت موسیقی تیتراژ سریال برنده بهترین موسیقی تیتراژ اول در ۶۹امین دوره جوایز امی ساعات پربیننده شدند.
انتشار موسیقی سریال چیزهای عجیب
کایل دیکسون و مایکل استاین تاکنون سه آلبوم رسمی برای سریال چیزهای عجیب عرضه کردهاند. آلبوم فصل اول به خاطر حجم زیاد قطعات در دو جلد عرضه شد.
موسیقی فصل اول سریال چیزهای عجیب
دیکسون و استاین در مجموع ۷۵ قطعه برای فصل اول سریال ساختند. به علت زیاد بودن قطعههای سریال، آلبوم موسیقی فصل اول در دو جلد عرضه شد. شرکت لیکشور رکوردز وظیفه پخش سراسری آلبومها برعهده داشت.انتشار دیجیتالی هردو جلد از آلبوم نیز در تاریخهای ۱۰ اوت و ۱۹ اوت ۲۰۱۶ منتشر شد. نسخههای محدود هر دو آلبوم نیز به ترتیب در تاریخ ۱۶ و ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۶ در دسترس قرار گرفتند.نسخه فیزیکی و بستهبندی آلبوم در ژوئیه ۲۰۱۷ منتشر شد.همچنین یک نسخه از آلبوم به صورت نوار کاست و به صورت انحصاری توسط شرکت اوربان اوت فیترز در دسترس علاقهمندان قرار گرفت. نسخه کاست حاوی دارای یک پوشش مقوایی شبیه به نوارهای ویاچاس بود تا بتواند حس و حال دهه هشتاد را در خود داشته باشد.
کایل دیکسون و مایکل استاین برای ساخت هرد دو آلبوم به صورت جداگانه نامزد دریافت جایزه گرمی شدند اما نتوانستند آن را به دست آورند.
قطعههای موسیقی سریال چیزهای عجیب
چیزهای عجیب٫ جلد اول | |
---|---|
نام | مدت |
«چیزهای عجیب» | ۱:۰۷ |
«بچهها» | ۲:۳۸ |
«نانسی و بارب» | ۱:۰۵ |
«این تو نیستی» | ۲:۲۳ |
«پسر تنبل» | ۱:۳۴ |
«دوستی» | ۱:۱۲ |
«الون» | ۳:۱۴ |
«یک بوسه» | ۱:۲۵ |
«قلعه بایرز» | ۲:۴۷ |
«هاوکینز» | ۵:۰۰ |
«دنیای وارونه» | ۵:۰۷ |
«بعد از سارا» | ۱:۲۵ |
«برای «آره» چشمک بزن» | ۱:۴۶ |
«عکسها در جنگل» | ۴:۳۲ |
«خون تازه» | ۱:۱۶ |
«لامپها» | ۱:۱۵ |
«هذیان» | ۱:۳۶ |
«آویختن چراغها» | ۱:۳۳ |
«دوچرخه سواری تا مدرسه» | ۰:۴۴ |
«تو مطمئنی؟» | ۲:۲۶ |
«مامورها» | ۰:۵۰ |
«پاپا» | ۱:۲۷ |
«پلیسها تو پیدا کردن حرف ندارن» | ۱:۰۸ |
«بدون سلاح» | ۳:۲۴ |
«پیادهروی تا دنیای وارونه» | ۱:۱۹ |
«او تو را خواهد کشت» | ۲:۰۵ |
«فرار» | ۱:۴۷ |
«بدون کالبدشکافی» | ۱:۰۳ |
«مخابره» | ۰:۴۱ |
«دعوای جویس و لانی» | ۱:۰۲ |
«چراغ خاموش» | ۱:۰۴ |
«لباس خطرناک» | ۱:۴۳ |
«از نظر تئوری» | ۱:۳۳ |
«تو نمی تونی با من حرف بزنی» | ۰:۵۳ |
«دیگه باید چیکار کنم؟» | ۱:۵۹ |
«آزمایشگاه هاوکینز» | ۲:۳۷ |
چیزهای عجیب٫ جلد دوم | |
---|---|
نام | مدت |
«حرکت پنهانی هاپر» | ۱:۳۸ |
«من می دونم چی دیدم» | ۲:۴۳ |
«بازکردن استخر» | ۱:۱۲ |
«تمام» | ۱:۳۸ |
«آماده شدن» | ۱:۵۷ |
«سوسو زدن» | ۰:۴۶ |
«نخستین بوسه» | ۱:۴۶ |
«گریه کردن» | ۱:۱۶ |
«قدم زدن در پایین» | ۰:۵۴ |
«بارب کجاست؟» | ۱:۵۷ |
«سخن شیطان» | ۲:۴۹ |
«خطر خطر» | ۲:۵۷ |
«مصیبتها» | ۱:۱۳ |
«گذشته» | ۱:۳۷ |
«دو بچه» | ۲:۵۶ |
«صحبت کردن تا استرالیا» | ۱:۰۰ |
«شب هفتم» | ۱:۳۵ |
«بارونی دیدی؟» | ۰:۴۱ |
«قهوه و فکر کردن» | ۱:۱۲ |
«داخل اتاق سیاه» | ۱:۲۷ |
«آغاز باران» | ۱:۳۳ |
«الون رفتهاست» | ۱:۵۴ |
«زمانی برای ۱۸۷» | ۰:۵۷ |
«چیزی در خانه است» | ۲:۰۸ |
«هنوز زیبا» | ۱:۵۰ |
«تواناییها» | ۱:۳۲ |
«تمساح» | ۰:۲۶ |
«اونا ما رو پیدا کردند» | ۳:۰۰ |
«آدمهای بد» | ۱:۰۶ |
«خفاش طوسی» | ۱:۱۷ |
«ارتباط برقرار کردن» | ۲:۰۱ |
«چی میدونی؟» | ۱:۵۴ |
«این پسر من نیست» | ۲:۰۷ |
«چیزی درون دیوار» | ۱:۳۵ |
«برو» | ۰:۳۸ |
«پرش صادقانه» | ۳:۳۰ |
«تحت تعقیب» | ۲:۱۷ |
«شکستن و داخل شدن» | ۴:۵۲ |
«چیزهای عجیب» (نسخه گسترده) | ۵:۲۵ |
موسیقی فصل دوم سریال چیزهای عجیب
موفقیتهای فصل اول؛ باعث شد تا دیکسون و استاین دوباره برای فصل دوم دعوت به همکاری شوند. نخستین قطعه این آلبوم با نام “پیادهروی در هاوکینز” به عنوان پیشدرآمد در تاریخ ۱۲ اکتبر ۲۰۱۷ منتشر شد. آلبوم موسیقی فصل دوم با عنوان “چیزهای عجیب ۲” به صورت رسمی در تاریخ ۲۰ اکتبر ۲۰۱۷ به صورت اینترنتی پیش فروش و منتشر شد. دیکسون در طی مصاحبه ای اعلام کرد که موسیقی این فصل سنگینتر و ترسناکتر از فصل قبل است. آلبوم موسیقی فصل دوم شامل ۳۴ قطعه میباشد.همچون دو آلبوم قبلی؛ این آلبوم نیز به صورت نسخه فیزیکی؛ دیسک فشرده و نوار کاست منتشر شد.دیکسون و استاین اعلام کردند که در این فصل به دنبال تجربه ای جدید بودهاند: «ما سعی کردیم از عناصر جدید استفاده کنیم و این کار لازم و ضروری بود. چون داستان فصل اول نسبت به فصل دوم از هر نظر بزرگتر و ترسناک تر بود و ما هم باید به همین اندازه تغییر میکردیم.» البته به گفته استاین آنها سعی کردند تا بافت اصلی موسیقی خود را حفظ کنند: «نمیتوانستیم موسیقیهای فصل اول را به کل بی خیال شویم زیرا فصل دوم با فصل اول ارتباط زیادی داشت. برای همین سعی کردیم همان فضا را خلق و آن را گسترش دهیم.»
قطعههای موسیقی سریال چیزهای عجیب
چیزهای عجیب ۲ | |
---|---|
نام | مدت |
«پیادهروی در هاوکینز» | ۲:۳۶ |
«خانه» | ۱:۵۰ |
«حکایت» | ۳:۴۰ |
«در اتوبوس» | ۲:۰۴ |
«با احتیاط» | ۱:۳۴ |
«هشت پانزده» | ۱:۲۵ |
«نخستین دروغ» | ۱:۱۴ |
«زخمها» | ۱:۴۳ |
«میتوانم آنها را نجات بدهم» | ۱:۵۴ |
«افتادن در شکاف» | ۱:۲۶ |
«شیکاگو» | ۲:۵۴ |
«پیدا کردن راه خروج» | ۱:۳۷ |
«تولد / نجات» | ۳:۲۱ |
«در جنگل» | ۰:۵۴ |
«کندن» | ۱:۰۶ |
«نشانهها» | ۳:۳۹ |
«اگو در برف» | ۱:۰۱ |
«سربازان» | ۲:۱۰ |
«انتخابها» | ۲:۰۱ |
«هرگز نگو» | ۱:۵۳ |
«از من خواست پیدایش کنم» | ۲:۲۷ |
«نباید دروغ بگی» | ۲:۵۶ |
«تله» | ۲:۵۷ |
«گهواره» | ۲:۲۷ |
«بازگشت» | ۳:۲۱ |
«فرار» | ۱:۴۲ |
«امشب بیرون خواهیم رفت» | ۲:۱۵ |
«نقاط اتصال» | ۱:۲۰ |
«هاب» | ۳:۵۵ |
«لبه» | ۱:۱۷ |
«دیگر چه چیزی دیدی؟» | ۱:۲۳ |
«فرار» | ۱:۲۰ |
«تخریب» | ۲:۰۸ |
«ادامه دارد» | ۲:۰۸ |
موسیقی فصل سوم سریال چیزهای عجیب
موسیقی فصل سوم چیزهای عجیب در تاریخ ۲۸ ژوئن ۲۰۱۹ منتشر شد.
قطعههای موسیقی سریال چیزهای عجیب
نام | مدت |
---|---|
«پسرها و دخترها» | ۱:۴۹ |
«من نیز هدیهها را دوست دارم» | ۱:۲۶ |
«استارکورت» | ۳:۰۴ |
«فاصله تو را دیوانه خواهد کرد» | ۱:۰۶ |
«باید به من اعتماد کنی» | ۱:۲۱ |
«تو یک مبارز هستی» | ۴:۲۰ |
«سقف زیبا است» | ۲:۵۱ |
«نخستین باری که تو را دوست داشتم» | ۲:۲۶ |
«موشها» | ۴:۳۵ |
«با او جه کار کردی؟» | ۲:۰۷ |
«منبع را پیدا کن» | ۱:۱۸ |
«غذای گربه نقرهای» | ۱:۱۱ |
«هدرها» | ۱:۳۸ |
«ویلیام» | ۲:۱۱ |
«خراب کردن قلعه» | ۱:۴۸ |
«به سوی خلأ» | ۱:۲۹ |
«تمی» | ۳:۰۱ |
«میرکوود» | ۲:۳۸ |
«مته دروازه» | ۱:۴۷ |
«جیغهای شاد» | ۱:۲۵ |
«ویرانه» | ۲:۰۲ |
«فقط یخ است» | ۴:۰۴ |
«در باز است» | ۱:۱۹ |
«ثابت» | ۱:۱۹ |
«او به خانه رفته است» | ۰:۳۸ |
«هفت سانتی متر» | ۱:۵۴ |
«هفته طولانی» | ۲:۱۰ |
«آزمایش سونت» | ۰:۵۹ |
«شش حقیقت» | ۲:۰۳ |
«درختها تکان میخورند» | ۱:۱۵ |
«دنبال رد آنها» | ۰:۴۲ |
«غذای چینی نیست» | ۱:۴۹ |
«طرحها» | ۲:۱۰ |
«اسناد زمین» | ۱:۰۸ |
«دیگر بچه نیستیم» | ۰:۵۲ |
«کد قرمز» | ۲:۰۳ |
«احساس امن» | ۲:۱۸ |
«او اینجا است» | ۲:۳۵ |
«اسکوپز تروپ» | ۱:۴۵ |
«ما یکدیگر را نمیفهمیم» | ۲:۴۷ |
«عواقب» | ۳:۰۵ |
موسیقی فصل چهارم سریال چیزهای عجیب
موسیقیهای زمینهی این فصل نیز، مانند سه فصل گذشته بر عهدهی کایل دیکسون بود که، بدون شک یکی از بهترین موزیسینهای موسیقی متن در ژانر ترسناک است.
عنوانهای زیادی به موسیقیهای این فصل اضافه نشد، و اکثر موسیقیها از فصلهای قبل بود که در این بخش نیز استفاده شد، که شاید یکی از نکات منفی باشد که این فصل داشت.
زمان پخش سریال چیزهای عجیب
فصل اول سریال چیزهای عجیب در ۸ قسمت یکساعته توسط نتفلیکس در تاریخ ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۶ و در قالبهای وضوح ۴کی و تلویزیون وضوح بسیار بالا منتشر شد.فصل اول سریال به صورت دیویدی و همچنین دیسک بلو-ری توسط شرکت تارگت در تاریخ ۱۷ اکتبر ۲۰۱۷ منتشر شد.
فصل دوم سریال نیز با همین کیفیت تصویری و در ۹ قسمت یکساعته ساخته شد و در تاریخ ۲۷ اکتبر ۲۰۱۷ در دسترس عموم قرار گرفت.
فصل سوم باز هم در ۸ قسمت و در تاریخ ۴ ژوئیه ۲۰۱۹ پخش شد.
فصل چهارم در ۹ قسمت تولید شد که هفت قسمت نخست در تاریخ ۲۷ مه ۲۰۲۲ و منتشر شد و دو قسمت پایانی نیز در تاریخ ۱ ژوئیه ۲۰۲۲ در دسترس قرار خواهد گرفت.
سریال برای فصل پنجم و پایانی تمدید شدهاست.
سریال چیزهای عجیب در دیگر رسانهها" class="index-title">
سریال چیزهای عجیب در دیگر رسانهها
بازی موبایل چیزهای عجیب
در تاریخ ۴ اکتبر ۲۰۱۷، نتفلیکس یک بازی مخصوص تلفنهای همراه هوشمند منتشر کرد که بر اساس فصل اول سریال چیزهای عجیب ساخته شده بود. این بازی برای سیستم عاملهای اندروید و آیاواس با الهام از بازیهای کنسول سوپر نینتندو و بازیهای رایانهای دههٔ هشتاد به صورت پیکسلی ساخته شدهاست. در آغاز بازی، بازیکن نقش کلانتر جیم هاپر را برعهده دارد که باید دنبال پسران گمشده در جنگل بگردد. پس از پیدا شدن شخصیتهای دیگر بازیکن میتواند شخصیتهای مورد نظر خود را انتخاب کرده و از طریق آنها داستان بازی را پیش ببرد.
بازی پلیاستیشن
شرکت سونی اینتراکتیو انترتینمنت اعلام کرد که در حال ساخت یک بازی برای پلیاستیشن ویآر است که بر اساس سریال چیزهای عجیب ساخته شدهاست. سونی مدتی بعد یک تیزر کوتاه از بازی منتشر کرد که در آن صحنههای مربوط به دیوار چراغانی که در فصل اول اتفاق افتاده بود به چشم میخورد.
ریاستجمهوری دونالد ترامپ
در ۱۶ فوریه ۲۰۱۷،دیوید سیسیلین که نمایندهٔ حوزه انتخابیه اول رود آیلند در حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا است با اشاره به نامزد شدن ریاستجمهوری دونالد ترامپ و احتمال انتخاب او در طی صحبتهایش اشاره کرد و گفت، «با آمدن ترامپ ما همچون شخصیتهای سریال چیزهای عجیب در یک دنیای وارونه گرفتار خواهیم شد!» او همچنین پلاکاردی را نشان داد که با الهام از پوستر سریال چیزهای عجیب ساخته شده بود و بر روی آن عبارت «چیزهای ترامپی» به چشم میخورد.
حقایق جالبی درباره سریال چیزهای عجیب
- فروشگاهی که در فصل سوم از آن صحبت میشود در واقع در آتلانتا قرار دارد و سال 1984 ساخته شده است. این فروشگاه در سال 2018 تعطیل شد و کادر سازنده سریال باید تغییراتی جهت سر پا نگهداشتن آن انجام میدادند.
- یکی از بازیگران (مایک) تست بازیگری خود را روی تخت ضبط کرد چون در آن زمان بیمار بود.
- اگرچه کار را استفن کینگ ننوشته، اشارههای زیادی به کارهای او در سریال وجود دارد.
- دختران دوقلویی که در این سریال بازی میکنند، در واقع خواهر نیستند. آنها پیشتر در سریالی دیگر هم نقش خواهران دوقلو را بازی کرده بودند.
بازخورد ها و نظرات منتقدین درباره سریال چیزهای عجیب
فصل اول سریال چیزهای عجیب با واکنشهای بسیار خوب و مثبتی از سوی منتقدان و تماشاگران همراه بود. وبسایت راتن تومیتوز گزارش کرد که ۹۶٪ منتقدان نسبت به سریال نظر مثبتی داشتهاند که این میانگین از بررسی ۶۸ نقد بدست آمده که در مجموعه نمره ۸٫۱/۱۰ را نصیب سریال میکند.منتقدان این سایت داستان پردازی قدرتمند و کارگردانی و بازیها را مهمترین عامل موفقیت فیلم میدانند.”در سایت متاکریتیک نیز چیزهای عجیب با احتساب ۳۴ نقد نمره ۷۶/۱۰۰ را دریافت کردهاست. متاکریتیک اعلام کرد که نظرات پیرامون فصل اول «اغلب مثبت» است. چیزهای عجیب همچنین در میان مردم بسیار محبوب شد و توانست به لیست ۲۵۰ سریال برتر بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها راه پیدا کند. همچنین طبق نظرسنجی که نتفلیکس انجام دادهاست سریال چیزهای عجیب تا سال ۲۰۱۷ بالاتر از سریالهایی همچون نارنجی همان سیاه است و خانه پوشالی در رتبه اول میان برترین محصولات نتفلیکس قرار گرفتهاست.
نظرات دربارهٔ فصل دوم سریال چیزهای عجیب نیز بسیار مثبت بود. راتن تومیتوز اعلام کرد که ۹۴٪ منتقدین نسبت به فصل دوم نظر مثبتی داشتهاند که این میانگین از روی ۱۴۴ نقد به دست آمده و در مجموعه نمره ۷٫۶۴/۱۰ را نصیب این فصل سریال میکند. متاکریتیک نیز سریال نمره ۷۸/۱۰۰ را دریافت کرد که این نمره از روی ۳۰ نقد به دست آمدهاست. متاکریتیک اعلام کرد که نظرات پیرامون فصل دوم سریال اغلب مثبت است.
فصل سوم سریال چیزهای عجیب نیز با واکنش مثبتی همراه بود. راتن تومیتوز گزارش کرد که ۹۶٪ منتقدان نسبت به این فصل نظر مثبتی داشتهاند که این درصد از روی ۵۰ نقد نقد به دست آمدهاست.متاکریتیک نیز بر پایه ۲۱ نقد، نمره ۷۴/۱۰۰ را به این فصل داد و اعلام کرد نظرات پیرامون فصل سوم «اغلب مثبت» است.
نظرات منتقدین
چیزهای عجیب با واکنش بسیار مثبتی از سوی منتقدان و خصوصاً تماشاگران همراه بود و در زمینههای شخصیتپردازی، اجرای تیم بازیگران؛ فضاسازی، موسیقی، نویسندگی و کارگردانی و ارجاعات هوشمندانه به عناصر دهه هشتاد مورد ستایش قرار گرفت.
- منتقد آیجیان به سریال نمره ۸/۱۰ داد و نوشت: «دیدن سریال چیزهای عجیب آسانترین توصیه است که میتوان به شما بکنم. سریال جذابی که به خصوص برای کسانی که در دهه هشتاد زندگی کردهاند حس دلتنگی عجیبی دارد و موقع دیدنش قطعاً از آن لذت خواهید برد.»
- دیوید ویگند در سانفرانسیسکو کرونیکل نیز بسیار از سریال خوشش آمده و نوشته: «احتمالاً گزینههای زیادی برای سرگرم کردن خود در تابستان دارید اما من تضمین میکنم هیچکدام از آنها به جذابیت و خلاقیت سریال برادران دافر نیست. چیزهای عجیب به ما یادآوری میکند که دوره داستانهای فانتزی و عجیب و غریب که در دهه هشتاد شاهدشان بودیم تمام نشده و هنوز هم میتوان با یک خط داستانی زیبا و شخصیتهای جذاب بیننده را سرگرم کرد.»
- جاشوا آلستون نیز در ای. وی. کلاب به سریال نمره بالایی داد و مهارت برادران دافر در خلق شخصیتهای زیاد و متنوع را ستود. او در بخشی از نقد خود نوشت: «سبک و محتوای متعادل همیشه برای مجموعهای مانند چیزهای عجیب چالشبرانگیز است، اما برادران دافر به خوبی میدانستند که قرار است داستان خود را در چه فضایی تعریف کنند. چیزهای عجیب به همان مقداری که باید ترسناک است (البته گاهی اوقات در بعضی صحنهها به خصوص سکانس بیرون آمدن آن موجود از دهان ویل زیاده روی میکند) و درام جذابی نیز دارد. همچنین به لطف شخصیت داستین کمدی را هم وارد خود کند. چیزهای عجیب سریال جذابی است که دیدنش برای طرفداران دو آتشه سینما یک تفریح جنونآمیز محض است.»
- آلن اسپین وال در هیفیکس از جنبههای فنی فیلم تعریف کرد و کار تیم بازیگری را ستود. او در بخشهای پایانی نقد خود نوشت:”در طول هشت ساعت سریال برادران دافر موفق میشوند داستان و شخصیتها را به حد کمال برسانند. همچنین آنها مرز بین “ادای دین” با “کپی کردن” را به خوبی میشناسند و برای همین است که چیزهای عجیب علیرغم ارجاعهای زیاد و متنوعش به فیلمهای و سریالهای فانتزی دهه هشتاد همچنان اثری اصیل و پویا و دیوانهکننده است.
تأثیرات اجتماعی سریال چیزهای عجیب
سریال چیزهای عجیب پس از انتشار با استقبال بالایی به خصوص در کشور ایالات متحده آمریکا مواجه شد. سریال باعث به شهرت رسیدن بازیگران اکثراً گمنام خود شد و اسم برادران دافر را پیش تر از قبل بر روی زبانها انداخت. یکی از مهمترین مسائلی که در فصل اول توجهات زیادی را جلب کرد مربوط به سرنوشت شخصیت باربارا میشد. شخصیت باربارا در فصل اول به عنوان دوست نانسی معرفی میشود. دختری بی گناه و اهل مطالعه و درس که زیاد علاقهای به مهمانی رفتن ندارد و در همان اوایل داستان توسط هیولای دنیای وارونه کشته میشود. بسیاری از طرفداران سریال که عمده آنها را نوجوانان آمریکایی تشکیل میدانند با راه انداختن کمپین در شبکههای اجتماعی خواهان بازگشت این شخصیت به سریال در فصل دوم شدند. راس دافر به عنوان یکی از خالقان سریال در طی مصاحبهای اعلام کرد که اصلاً فکر نمیکرده مرگ این شخصیت چنین تأثیری بر روی بینندگان داشته باشد. مجله ونتی فر که معمولاً مطالبی دربارهٔ فرهنگ عامه چاپ میکند در یکی از شمارههای خود به تحلیل این اتفاق پرداخت. به عقیده نویسندگان این مجله شخصیت باربارا مابازای بیرونی بسیاری در جامعه آمریکا دارد و اینکه او به عنوان دختری بی گناه در داستان چنین سرنوشت غمانگیزی پیدا میکند از مهمترین دلایلی است که باعث به وجود آمدن این حس در بین طرفداران شدهاست. با این حال برادران دافر اعلام کردند که این شخصیت به پایان خودش رسیده بود و در فصل دوم حضور ندارد با این حال بازهم طرفداران در اینترنت از این شخصیت حمایت کردند. حمایت طرفداران سریال در اینترنت جواب هم داد و شانون پورسر بازیگر نقش باربارا در شصت و نهمین دوره جوایز امی نامزد جایزه امی بهترین بازیگر نقش مکمل زن سریال درام شد اما در نهایت این جایزه به الکسیز بلدل برای بازی در سریال سرگذشت ندیمه رسید.
از جمله تأثیرات عجیب دیگر که سریال از خود برجا گذاشت مربوط به افزایش خرید و مصرف اگو میشد. اگو یک نوع وافل است که خوراکی مورد علاقه شخصیت الون در سریال محسوب میشود.شرکت صنایع غذایی آمریکایی کیلوگ در طی گزارشی اعلام کرد که بعد از پخش سریال چیزهای عجیب و محبوبیت آن در میان طرفداران میزان خرید اگو به طرز قابل توجهی در میان خانوادههای آمریکایی بالا رفتهاست.
نقد سریال چیزهای عجیب فصل اول
سریال چیزهای عجیب سریالی که پس چند سال مدیوم های یک سریال تلوزیونی را در خود دارد سریالی که از همان قسمت اول شما را جذب میکند ما با شهری کوچک رو به رو هستیم که کاملا مستقل است و با هیچ نقطه ی دیگری از کشور ارتباطی ندارد و نمونه یک آرمان شهر برای زندگی است.چرایی آرمان شهر به دو دلیل است یک استقلال شهر و بی نیازی از نقاط دیگر و دلیل دوم صلح موجود در شهر است آمار خشنوت تا قبل از شروع ماجرای اصلی بسیار پایین است در جایی پلیس شهر آمار خشنوت را میدهد که نشان می دهد چندین سال است اتفاقی در شهر نیافته است.حال داستان به بهترین شکل ممکن آرامش شهر را برهم میزند و اکثر افراد تلاش خود را میکنند تا بتوانند مشکل را حل کنند ولی وقتی داستان جلوتر می رود مشخص میشود مشکل نوجوان گمشده نیست, مشکل علت گم شدن نوجوان است.در نگاه اول داستان شاید تکراری و یا از حفره ی خاصی برخوردار نباشد ولی مهم این است که این داستان چگونه به بهترین و باورپذیر ترین شکل ممکن بیان شود. از اولین سکانس کارگردان پالس های سریال را برای ما ارسال میکند ۴ پسر نوجوان بازی فکری تخیلی و طولانی را بازی میکنند که از همینجا میشود محوریت داستان بر این نوجوانان است و یا اینکه با یک سریال ماوراطبیعه سرکار داریم و قرار است شخصیت های ترسناکی ببینیم و یا مسابقه دوچرخه سواری در یک اتمسفر کاملا ترسناک است و مقدمه ای بر اتفاق اصلی داستان می باشد.
شخصیت پردازی موجود در داستان از همان ابتدا ما را به خوبی با هر کارکتر آشنا میکند. کنش ها و روابط بین شخصیت ها به داستان شکل درست را میدهند و در عادی سازی و باورپذیری به بیننده کمک بسیازی میکنند, در اینجا هیچ قهرمانی در نگاه اول وجود ندارد و قهرمان در طول داستان ساخته میشود در شخصیت پردازی هیچ کارکتری بزرگ نمایی نشده اند و همه ی آنها با توجه به سن ,جنسیت و جایگاه اجتماعی به ما معرفی میشوند مثلا کارکتر نانسی که یک دختر نوجوان دبیرستانی است و سودای عشقی را در سر میپروراند تصمیمات و افکارش در همین دایره هستنند و یا جایی که لوکاس بصورت شخصیت شرور سنگ میزند و بقیه دوستانش با امیدواری به او نگاه میکنند, ما از انها نباید بیشتر از این را انتظار داشته باشیم و اگر فکری بزرگتر در سر داشتند شخصیت پردازی برای ما طبیعی و باورپذیر نبود.در طول سریال ما با چند قهرمان رو به رو هستیمبعنوان مثال پلیس شهر اول مثه همه ساده از کنار گم شدن نوجوان میگذرد و در مرحله بعد بصورت جدی با مساله برخورد میکند و با ابعاد ماوراطبیعی مساله آشنا میشود و همه ی تلاش خود را میکند که در سکوت کامل با مشکل برخورد کند و کمتر کسی را در نگرانی و مشکل سریال همراه خود سازد و میخواد بار مساله را به تنهایی به دوش بکشد. سیر رفتار پلیس در این سریال نشان دهنده یک نمونه شخصیت پردازی درست است که باعث همزاد پنداری بیننده با او میشود.
انتقاد سریال به شرایط اجتماعی و سیاسی هم بسیار زیرکانه و به جا است ما کودکانی را میبینیم که اسیر خواسته ها و آرزو های والدین خود هستند و والدین بدون در نظر گرفتن حق کودکی و حق انتخاب در تلاش تحمیل خواسته های خود به فرزندانشان هستند . شرکت دولتی را در طول سریال مشاهده میکنیم که کارهای مرموز و خطرناکی انجام میدهد و تحت حفاظت نیروهای نظامی هستند, فعالیتی که انجام میدهند به دور از هر گونه انسانیت و عقلانیت است و نکته انتقادی پوشش زشت آنها است که به اسم مبارزه با دشمن از بودجه عمومی دولت آمریکا خرج میکنند و مردمی که کاملا مهین پرست هستنند همه ی امکانات خود را در اختیار آنها میگذارند و حتی زمانی که یک جامعه کوچک که کاملا در صلح و آرامش است با نیروهای استبدادی مواجه میشوند که حاضرند هر کاری بکنند تا به منافع خود برسند.
به لحاظ تکنیکی سریال بسیار جلوتر از هم ردیفان خودش است . و توانسته نقد های مثبتی را به خود جذب کند.فیلم برداری در سریال شاهد هستیم که به خوبی توانسته قاب های قهرمانی و ضد قهرمانی به ما ارائه کند و توانسته خود دوربین را بعنوان یکی از نقاط قابل اتکا برای القای ترس به کار ببرد.نورپردازی و رنگ ها در سریال کاملا متوازن انتخاب شده اند و توانسته دو هدف را به خوبی نمایش دهند اول نشان دادن فضای کلاسیک سریال است و دوم فضای سرد و ترسناک است که به تدریج هر چه به آخر سریال نزدیک میشویم رنگ ها سرد و بی روح میشوند و ما را آماده اتفاق های بد میکنند. کارگردان توانسته حس تعلیق خوبی در سریال ایجاد کند و بیینده را به در همه ی سکانس های فیلم نگه دارد و شما نمیتوانید حتی از یک لحظه ی آن بگذرید و از همه مهمتر کارگردان توانسته همه ی اجزا را به درستی کنار هم قرار دهد. یکی دیگر از نکات قوت فیلم به شخصه برای خودم موزیک تمام کلاسیک فیلم است که کاملا در خدمت داستان و حال و هوایی است که سریال روایت میشود.
سریال چیزهای عجیب که در نگاه اول ممکن است سریالی مخصوصا نوجوانان قلم داد شود ولی با کمی برسی میفهمید دارای لایه های مختلف داستانی و فیلمنامه روانی است که قطعا اگر کسی دو قسمت اول آنرا مشاهده کند جذب آن شده و از طرفداران آن سریال میشود و مطمئنن دیدن این سریال برای طرفداران سرسخت سینما خالی از لطف نیست.
نقد سریال چیزهای عجیب فصل دوم
فصل دوم سریال چیزهای عجیب محصول شبکه نتفلیکس ,بر خلاف سریال های مرسوم که در این ژانر پخش میشوند کاملا متفاوت بوده و توانسته بود بر آنچه که داشته پایبند باشد و روی همان خط داستانی فصل اول جلو برود و به بیراهه یا بزرگ کردن عرض جاده داستانی خود نکند.فصل اول سریال چیزهای عجیب که با نقد های مثبت منتقدان زیادی رو به رو شده بود و توانسته بود بعد از چند سال سریالی را در ژانر خاص خود به مخاطب معرفی کند و مخاطب از آن لذت ببرد. خط داستانی فصل دوم سریال چیزهای عجیب ادامه فصل اول است و از بزرگ کردن بدون هدف داستان پرهیز کرده است و توانسته است با همان شخصیت های قبلی خود راه خود را به خوبی ادامه بدهد ما در سریال ها معمولا این را میبینیم که در فصل دوم خود سیلی از شخصیت های جدید و بیخود را به ما معرفی میکنند ولی در اینجا در یک ساختار شکنی مثبت را میبینیم که هیچ کارکتر اصلی به ما معرفی نمیشود و شخصیت پردازی فصل قبل به قدری خوب و قوی بوده است که توانسته فصل دوم را با همان ها به شکلی بهتر ادامه بدهد.
کارکتر ها که حالا بزرگتر و عاقل تر شده اند و از همه مهمتر به یک درک درست از وقایع رسیده اند و آن را به خوبی پذیرفته اند که برای بینندگان نسبت به قبل باورپذیرتر شده اند. در فصل دوم سریال چیزهای عجیب ما گروه پسر بچه ها که بزرگتر شده اند و بامزه تر و قوی تر در کنش های داستانی و یک مثلث عشقی که کاملا سطحی و در عین حال باورپذیر از سه نوجوان را شاهد هستیم و دختر مو قرمزی (مکس) که تازه به گروه اضافه شده است و با اینکه نسبتا نقش فرعی دارد ولی توانست خودش را در قالب داستانی جا بیندازد و با داستان همراه شود و مطمئنا در فصل آینده کارکتر مهمتری خواهد بود.نکته ای که بسیار حائز اهمیت داره اینکه تولید کنندگان باز هم توانسته اند با شخصیت پردازی درست و داستان کاملا معمولی نوجوانی رو (مکس) به بهترین شکل به فیلم اضافه کنند.
به لحاظ داستانی فصل دوم سریال چیزهای عجیب در ادامه ی همان خط است و سعی دارد ما را بیشتر با دنیای وارونه و موجودات داخل آن آشنا کند که البته به شکل کاملا معمایی و مرومز پیش میرود و از اسپویل های بیش از حد پرهیز میکند و مخاطب خود را با ریتم بسیار خوبی جلو میبرد و به ما نشان میدهد که آن دمورگان فصل اول تازه یک شروع بوده و دنیای واونه بسیار بزرگتر و همچنان ناشناخته است.روایت داستان گویی وقتی جذاب میشود که با کنش های خوب بازیگران مواجه بشیم و نتیجه این کنش ها میشود سوالات ببیندگان و شخصیت ها به گونه ای باور پذیر عمل میکنند که دست به عمل قهرمانانه یا احمقانه ای نمیزنند و در واقع کنشی را انجام میدهند که اگر ما هم بودیم همان کار را انجام میدادیم و این یعنی به شکل بسیار خوبی با کارکترها همراه میشویم و در غم و شادی و درد و هیجان آنها شریک هستیم. همه ی کارکتر ها به خوبی در اختیار داستان قرار گرفته و خط اصلی داستان فرا تر نمیروند , البته یک قسمت این فصل اشتباه فاحشی رخ داده است که با نقد های منفی رو به رو شده است جایی که الون به شهر دیگری میرود تا یکی از دوستان خود که قبلا با هم در آزمایشگاه نگهداری میشوند را پیدا کند, این قسمت انگار مخاطب خود را به بیراه پرت میکند و میگذارد ببیننده کمی در آنجا گیج باشد و از داستان اصلی دور باشد و دوباره در انتها ما را به خط داستانی باز میگرداند. این قسمت کاملا غیر ضروری بوده و انگار شخص دیگری انرا نوشته است نه نویسندگان این سریال و فقط به ما می گویید که الون دارای فطرت پاکی است!!!(خب این را که میدانستیم) و در نهایت میشد کل این قسمت را در ۱۵ دقیقه بیان کرد نه اینکه مخاطبی را که یک هفته منتظر بوده است را با این قسمت سرد بکند.با کمی بررسی در فیلم های ترسناک ما با یک کلیشه رو به رو میشویم, یک جن گیری متفاوت ولی با دقیقا با همان مشخصه های فیلم ترسناک. در این مراسم که مادر ویل نقش کشیش را بازی میکند و ویل را به تخت میبنند و با استفاده از گرما سعی در بیرون کشیدن سایه را دارد , به نوعی هم کلیشه بوده و هم هوشمندانه و توانسته سریال ادای احترامی به فیلم های ترسناک گذشته داشته باشد و به ما بگوید سریال strnger things یک سریال با درون مایه های ترس است و مخاطب را میتواند کاملا میخ کوب کند .
با همه ی این کلیشه و قسمت بد اضافی ولی باز هم ما یک سریال خوب و جذاب را تماشا میکنیم و باز هم مخاطب خود را در خط داستانی خود نگه میدارد و کم کم داستان خود را گسترش میدهد و مخاطب خود را درگیر میکند.کارگردانی در فصل با ظرافت بیشتری انجام شده است و انگار تیم سازندگان به پختگی خوبی رسیده اند.نقد و برسی های فصل دوم غالبا مثبت دیده شده و حتی سختگیرترین منتقدان هم به ان نمره قبولی داده اند. دوربین باز هم توانسته بود خودش را جزئی از داستان قلم داد کند و از نماهای بیهوده و پرت دوری کند , توانسته بود قاب هایی را به ما نشان بده که به خوبی بتوانیم بزرگی جسمی را حس کنیم و یا موجود عجیبی را دوست داشته باشیم.فصل دوم سریال چیزهای عجیب به راستی گامی به جلو بود و توانسته بود وظیفه سختی که بر دوشش بود را بدرستی انجام بده و با همان ریتم خوب و دوس داشتنی ادامه بدهد و مخاطب خود را کاملا در آن دنیا غرق نمیاید و از اینده و سختر شدن وظیفه خود نترسد
نقد سریال چیزهای عجیب فصل سوم
در همان ابتدای فصل سوم سریال چیزهای عجیب، استفاده از روسها به عنوان آنتاگونیست جلب توجه میکند. کلیشه استفاده از شوروی سابق به عنوان نیروی شری که به دنبال اهداف شوم خود است، عاملی بسیار کهنه و تاریخ مصرف گذشته است که دیدن آن در سال ۲۰۱۹ کمی عجیب به نظر میرسد. اگرچه وقایع سریال در سالهای آخر جنگ سرد میگذرند، اما استفاده از جاسوسهای شوروی سابق به عنوان ویلنهایی که زیر یک بازار بزرگ، یک آزمایشگاه مخفی ساختهاند، نسبت به دو فصل قبلی پسرفت محسوب میشود. همچنین، ال به شکلی تصادفی متوجه میشود چه اتفاقاتی که برای بیل افتاده است و نحوه درگیر شدن او که با توجه به روند داستان، غیر قابل اجتناب بود، کاملا تصادفی نشان داده میشود. شانس در تعریف چنین داستانی، عاملی اضافی و نشانه تنبلی نویسندگان به حساب میآید. اما با کنار گذاشتن این دو عامل، فصل سوم سریال چیزهای عجیب را میتوان بهترین فصل این سریال دانست.
بازیگران جوان سریال چیزهای عجیب در طول این سه فصل بزرگ شدهاند و سازندگان این سریال کاملا به این مسئله آگاهند. شخصیتهای آنها در سریال نیز کاملا مطابق با بازیگران رشد کردهاند و کاملا قابل باور هستند. رشد شخصیتی باثبات این کاراکترها، از نکات مثبت این سریال است که به پیوستگی روند کلی آن کمک شایانی کرده است. رابطه ال و مایک، به بلوغ بیشتری رسیده است. این دو که به آرامش نسبی رسیدهاند، در ابتدای سریال، مانند دو نوجوان عادی درگیر مشکلات عادی یک زوج نوجوان میشوند که ناشی از دخالت هاپر، سرپرست ال است، البته چالش واقعی زمانی است که به مرور، جان هر دو، مخصوصا ال به خطر میافتد. نکته اصلی این است که رابطه این دو به هیچ وجه به یک رابطه تصنعی و آبکی تبدیل نمیشود و تماشاگر به آن اهمیت میدهد. ال که ظاهرا از شر تمام مسائل مربوط به گذشتهاش رها شده، متوجه میشود که مایک تنها انسان در دنیا نیست که میتواند با او رابطه انسانی داشته باشد. دوستی ال و مکس، نه تنها دیدگاه جدیدی به ال میدهد بلکه باعث میشود تا او خود را بیشتر بشناسد و بتواند یک دختر نوجوان واقعی باشد. در توسعه شخصیت ال، مکس به اندازه مایک اهمیت دارد و البته این امر باعث شده تا شخصیت مکس نیز بیشتر پرداخته شود. مکس در فصل دوم شخصیتی نسبتا تک بعدی بود که در فصل سوم، تماشاگر بهتر با او آشنا میشود.
این اتفاق برای شخصیت بیلی، برادر مکس نیز رخ داده است. در فصل دوم او پسر جوانی بود که دل زنان میانسال را میربود و برای دیگران قلدری میکرد. در ابتدای فصل سه نیز به نظر میرسد که او همچنان قرار است به کارهای خود ادامه دهد، اما خوشبختانه برادران دافر، سازندگان سریال این بار به او هدفی دادهاند و نقش بیلی، از یک کاراکتر ثانوی بیاهمیت، تبدیل به یکی از ویلنهای مهم و کلیدی سریال میشود و پایان بندی آرک داستانی شخصیت او به قدری شایسته شخصیت اوست که با وجود غمانگیز بودن، نمیتوان جایگزینی برای آن متصور شد.
از دیگر شخصیتهای فصل قبل که در فصل سوم توسعه پیدا کردهاند، اریکا خواهر لوکاس است که از یک شخصیت ثانوی بامزه که گهگاهی مزه میپراند، به یکی از مهرههای اصلی هاوکینز تبدیل میشود. اریکا دختر نوجوان بسیار باهوش و زبلی است که به دلیل ترس از قضاوتهای محیط خود، حاضر به قبول نفس واقعی خود نیست ولی به مرور ناچار به پذیرش واقعیت است. قسمت جذاب ماجرا اینجاست که اریکا متوجه میشود «نرد» بودن، اصولا به معنای این نیست که فرد باید موجودی ضداجتماعی، معذب و منزوی باشد و این درس بزرگی است که نه فقط برای یک دختر نوجوان در دهه هشتاد آمریکا، بلکه اکنون نیز بسیار مفید است.
از دیگر شخصیتهای جدید و مهم فصل سه سریال چیزهای عجیب، شخصیت رابین است. در ابتدا به نظر میرسد که او قرار است یک هدف رمانتیک برای استیو باشد، اما خیلی زود متوجه میشوید که رابین نه تنها یک شخصیت سه بعدی است، بلکه یکی از بهترین شخصیتهایی است که در سریال چیزهای عجیب مشاهده شده است. او دختر بسیار باهوشی است که به یک عضو حیاتی در رابطه دوستی میان استیو و داستین تبدیل میشود، علیرغم اینکه در ابتدا از آن دو ابراز بیزاری میکند. استیو کاملا نسبت به فصل اول متحول شده است و داستین نیز شاید از نظر عقلی، بیشترین رشد را نسبت به سایر دوستانش داشته باشد. این دو شخصیت در کنار رابین، توانستهاند تمام کلیشههای رایج در آثار مربوط به نوجوانان را بشکنند. رابین دختری برای نجات دادن نیست، استیو آن نوجوان قلدر که سزای اعمالش را میبیند نیست و از همه مهترتر، داستین پسر نوجوانی نیست که چون به علم و دانش و کامیک بوک و آثار فانتزی علاقه دارد، از داشتن یک رابطه سالم، عاجز باشد. رابطه میان استیو، داستین، رابین و اریکا، نه تنها بامزه، بلکه بسیار هیجان انگیز و یکی از نقاط قوت اصلی فصل سوم سریال چیزهای عجیب است که باعث میشود تماشاگر بعد از انتهای سریال، خواهان آنها باشد.
بخش عمدهای از جذابیت کاراکترهای سریال، ناشی از بازیگران آن است. در کنار هنرنماییهای جو کری و گلن ماتزارو، مایا هاوک از بازیگران جدید سریال است که کاملا تمام توجهات را با بازی خیرهکننده خود، معطوف میکند و سورپرایز اصلی گروه بازیگری است. دیکر مونتگومری، اگرچه در فصل دو با وجود نقش کمرنگ و تک بعدی خود، توانسته بود استعدادهای خود را نشان دهد، در این فصل فرصت داشته تا شخصیت بیلی را بعد انسانی و در عین حال شیطانی ببخشد. جذابیتهای ظاهری دیکر مونتگومری به همراه خباثت او، منجر به یکی از بازیهای خوب سریال شدهاند. با این حال نباید غافل شد که شخصیت خانم ویلر و بازی کارا بونو در سریال اضافی به نظر میرسد. کل ساب پلات کراش خانم میلر روی بیلی اضافی است که خوشبختانه خیلی زود به پایان میرسد و اهمیتی در کل روند داستان ندارد.
علیرغم ایرادات جزئی ذکر شده، داستان فصل سوم سریال چیزهای عجیب، با وجود چند شاخه بودن بسیار منسجم است. در ابتدای سریال، خیلی زود شخصیتها به چند دسته تقسیم میشوند که هر کدام ظاهرا هدف مشخصی دارند. نقطه مثبت، توانایی سازندگان سریال در تعریف موازی این داستانها و رساندن آنها به هم است، بدون اینکه روند سریال دچار افت شود یا داستانها جذابیت خود را از دست بدهند. در انتهای فصل سوم، تمام شخصیتها به واسطه طی کردن روند داستان، در بازار بزرگ شهر هاوکینز به هم میرسند تا با ویلن اصلی سریال مبارزه کنند و برنده اصلی این نبرد، تماشاگری است که از هیجان و درامای ناشی از پایان این داستانها، شاهد یک سریال خوب است.
همچنین، برادران دافر موفق به انجام کار سختی شدهاند و برای فصل سوم، بزرگترین و خطرناکترین هیولای دنیای وارانه را خلق کردهاند. مایند فلایر که به مرور رشد میکند، به مراتب از دموگورگونها بزرگتر، ترسناکتر و هیجانانگیزتر است و تماشای مبارزه اهالی هاوکینز با آن دیدنی است. سازندگان سریال به خوبی توانستهاند از سقوط داستان سریال به ورطه مسخرگی جلوگیری کنند و نبرد چند نوجوان در کنار سه فرد میانسال که قدرت یا تجربه خاصی هم ندارند، با این هیولای غول پیکر و جاسوسان شوروی نه تنها باورپذیر، بلکه دیدنی است. دیوید هاربور که به تازگی در نقش پسر جهنمی بر پرده نقرهای ایفای نقش کرده، در هیبت کلانتر هاپر، به مراتب دیدنیتر و جذابتر از پسر جهنمی است. وینونا رایدر نیز در قالب جویس مثل همیشه دیدنی است و به شکل عجیبی، داستانی که برای هاپر و جویس نوشته شده، داستانی منطقی در دل دنیای سریال چیزهای عجیب است.
سریال چیزهای عجیب از نظر فنی نیز بسیار موفق است. کل فضای سریال مانند فصول گذشته، طیفی از رنگ قرمز را در سکانسهای خود دارد که اکنون به راحتی تماشاگر را به یاد خشونت سریال و البته دنیای وارانه میاندازد. با توجه به اینکه داستان سریال در دهه ۸۰ میلادی رخ میدهد، طراحی لباس و محیط کاملا یادآور آن زمان است و البته برادران دافر با دقت و وسواس زیاد، اشارات متعددی به فرهنگ پاپ آمریکای دهه ۸۰ داشتهاند. برخی از نماهای سریال به یاد ماندنی هستند و مشخص است که چشم پشت دوربین، دید خاص و منحصربفردی دارد. موسیقی سریال نیز مانند همیشه، سرشار از حس نوستالژی و آهنگهایی بهیادماندنی و زیباست که تماشاگر بعد از دیدن سریال، برای گوش دادن دوباره به آنها، به سراغ سرویسهای استریم موسیقی میرود.
سریال چیزهای عجیب در فصل سوم، ترکیبی زیبا، دیدنی و متناسب از درام، کمدی و هیجان است و پیشرفت آن نسبت به فصل دو، چشمگیر است. بازیگران به همراه سریال، از نظر هنری رشد داشتهاند و بازیگران جدید نیز درخشان ظاهر شدهاند. برادران دافر با آشنایی کامل به کلیشههای رایج آثار علمی تخیلی چهل سال گذشته هالیوود، موفق شدهاند تا در کنار برانگیختن حس نوستالژی، اثری نو و تازه خلق کنند و با پایان بندی خوب این فصل، تماشاگر را برای فصل نهایی آماده کنند.
نقد سریال چیزهای عجیب فصل چهارم
در نگاه بسیاری از مخاطبها، سریال چیزهای عجیب همواره در اصل بهدنبال ارائهی سرگرمی جذاب در مدیوم تلویزیون بوده است. اصلا همین باعث شد که خیلیها بتوانند سالها از آن لذت ببرند. قبل از پرداختن به هر استعاره یا هر نوعی از نمادسازی، استرنجر تینگز میخواست با گروهی از بچهها که دور هم جمع میشوند تا Dungeons & Dragons بازی کنند، در ذهن خود دوچرخهسواری کنیم و سراغ ماجراجوییهای مختلف برویم.
فصل ۴ سریال چیزهای عجیب چند مرتبه موفق به انجام کارهای تازه میشود؛ کارهای جدیدی که از یک فصل جدید انتظار میروند تا اثر فقط درجا نزند. اما اصل نقطهی قوت آن دقیقا همین است که از پس انجام دوبارهی بهترین کارهای انجامشده توسط فصلهای قبلی برمیآید. در نتیجه بدون اینکه هویت خود را فراموش کند، تازگی و جذابیت دارد.
برای نمونه باید به میزان توجه کلی داستان به شخصیتهای گوناگون نگاه کرد. استرنجر تینگز در این فصل تقریبا تکتک کاراکترهای قابلتوجه معرفیشده در سه فصل قبلی را در داستان دخالت میدهد. میزان توجه سازندگان به این نکته میتواند گاهی کاملا به چشم بیاید و قطعا قرار نیست همهی تماشاگرها با رویکرد آنها موافق باشند. زیرا گاهی شخصیتهای گوناگون را به شکل واضح در مسیر رسیدن به کاراکترهای مشخصشده قرار میدهد تا مطمئن شود که آنها هم در قصه نقش دارند. ولی فارغ از اینکه چهطور پای هر کاراکتر به داستان باز میشود، موقعیتهای داستانی مختلف معمولا جذاب از آب درآمدهاند. زیرا با تاکید روی معرفی بیشتر این شخصیتها به مخاطب جلو میروند.
در همین حین سریال به هیچ عنوان از رفتن به سراغ کاراکترهای جدید غافل نشد؛ شخصیتهایی که اکثر آنها تبدیل به بازیکن کلیدی در یکی از خطوط داستانی سریال چیزهای عجیب فصل4 میشوند. این شخصیتها با کمک انتخاب عالی بازیگرها، جایگاه خود را برای مخاطب پیدا میکنند. آنها حتی اگر بعضا شخصیتپردازی عمیقی نداشته باشند یا نقششان در قصهگویی سریال را بتوان قابل حذف دانست، باز آنقدر در نوع خود کشش دارند که حداقل در چند سکانس به خوبی به چشم بیایند و روی جذابیت سریال تاثیر مثبت داشته باشند.
(از اینجا به بعد مقاله بخشهایی از داستان سریال چیزهای عجیب را اسپویل میکند)
ادی مانسن قبل از آن که تبدیل به متهم اصلی قتل شود، یکی از نوجوانهای مدرسه است. او بهلطف نویسندگی مناسبی که سریعا این شخصیت را به علایق مایک و داستین گره میزند، توجه ما را جلب میکند. سپس جوزف کوئین با همان قدم زدن ویژه روی میز غذاخوری، شخصیت را برای فرد علاقهمند به فضای داستانی استرنجر تینگز، جذاب میکند.
در همین حین کریسی که ما برای چند لحظه به او توجه کرده بودیم، در یک سکانس شیرین و قابل پذیرش تبدیل به بخشی از داستان ادی میشود. ادی به اندازهی کافی به مایک، داستین و اریکا گره خورده است، مواجههی حداقلی مکس با کریسی تاثیر خود را روی داستان میگذارد و لوکاس بهعنوان یکی از اعضای تیم بسکتبال باید به جدایی از ادی و بچهها تن بدهد. درحالیکه هنوز به سکانس کلیدی مرگ کریسی در مقابل ادی نرسیده بودیم، خود به خود در یک داستانگویی قابل لمس و ساده با ارتباط درست شخصیتهای قدیمی و جدید روبهرو شدیم.
وقتی تار عنکبوت تنیده شد، تماشاگر آمادهی چسبیدن به آن و گرفتار شدن در داستان فصل جدید است. به همین دلیل بهصورت کلی میتوان گفت که هفت اپیزود آغازین فصل ۴ سریال چیزهای عجیب روند صعودی دارند. چون بارها میکارند و برداشت میکنند. حتی در خط داستانی هاپر که در ابتدا بیش از حد قابل پیشبینی به نظر میآید، ناگهان او شکست میخورد و سپس میبینیم که چهطور یوری، دیمیتری، جیم، موری و جویس تبدیل به کاراکترهای یک قصهی کلیدی و جالب این فصل شدهاند.
همین توجه درست به شخصیتهای قدیمی و جدید و صدالبته ارتباط آنها با یکدیگر، فرصت تمرکز روی برخی از مهمترین نقاط قوت سه فصل قبلی را به برادران دافر میدهد. آنها برای نوشتن داستان فصل چهارم پذیرفتهاند که سریال در چند بخش نیازمند پیشرفت است و از چند جهت میتواند بهتر عمل کند. اما در عین حال این دو اصلا از فصلهای قبلی خجالت نمیکشند و بهترین استفادههای ممکن را از آنها میکنند.
سکانس فوقالعادهی فرار مکسین از دست وکنا به شکل جدی وابسته به لحظات خوشی است که در فصل سوم دیدیم. خیلیها وقتی چندین و چند دقیقه از فصل سوم به داستانگوییهای نوجوانانه در قالب مواردی مثل خوشگذرانی ال و مکس در پاساژ اختصاص داشت، از آن استقبال نکردند. اما تدوین عالی سکانس پایانی قسمت ۴ فصل چهار که استفادهای بسیار خوب از آهنگ Running Up That Hill کیت بوش دارد، بدون بهره بردن از تصاویر مربوطبه همان خوشگذرانیها نمیتوانست به تاثیرگذاری فعلی برسد.
اصلا همین که وقت مناسبی به همراهی درخشان داستین هندرسون و استیو هرینگتون اختصاص داده میشود یا انقدر سریال چیزهای عجیب 4 به خوبی از پتانسیل شخصیت مکس بهره میبرد، نتیجهی بررسی دقیق قسمتهای قبلی توسط برادران دافر است. این نوع از تولید فصل چهارم کاری کرد که هم افراد علاقهمند به هر سه فصل قبلی و هم بینندگانی که با بعضی از اپیزودها مشکل داشتند، حداقل چند بخش تماشایی و جذاب را در فصل چهارم پیدا کنند؛ فصلی که از سه فصل قبلی سریال چیزهای عجیب فرار نمیکند، ولی خود را به زور به آنها نمیچسباند.
توجه بهجا و درست به داستانگوییهای سه فصل نخست سریال استرنجر تینگز، به برادران دافر اجازهی توجه جدی به عواقب را میدهد. فصل چهارم سریال استرنجر تینگز بدون شک خشنتر، خونآلودتر و ترسناکتر از هر سه فصل قبلی است. اما دلیل اصلی بزرگسالانهتر به نظر آمدن آن نسبت به سه فصل ابتدایی را باید همین توجه جدی به عواقب دانست. زیرا شخصیتها را باورپذیرتر از قبل به تصویر میکشد و به جبرانناپذیر بودن برخی از فجایع اعتراف میکند.
مرگ بیلی نقش واضحی در شکلگیری زندگی مکس دارد و گذشتهی تاریک و عجیب ایلون بهعنوان کودک بزرگشده در آزمایشگاه، به تلخی تاثیر خود را روی زندگی او میگذارد. تصمیم خانوادهی بایرز برای ترک شهر خیالی هاوکینز ایالت ایندیانا، مواجه شدن ال با از دست رفتن قدرتها را سختتر میکند. چون ال را در موقعیتهای واقعگرایانه و تلخی قرار میدهد که بیقدرتی و بیکسی او را بیشتر در چشم خود این دختر فرو کردهاند.
از موارد پیشپاافتاده مانند به چالش کشیدن رابطهی نانسی و جاناتان تا جزئیات جدی و تلخ مثل وضعیت بسیار بد مادر مکس، همگی به این دلیل به چشم میآیند که برادران دافر تصمیم گرفتند که اصلا چشم خود را روی مشکلات حاضر در زندگی شخصیتها نبندند. تازه ماجرا وقتی جذابتر میشود که آنها از این جزئیات داستانی برای شرح و بسط دادن یک بخش دیگر از قصه بهره میبرند.
مثلا ایجاد مشکل منطقی و انکارناپذیر در رابطهی احساسی جاناتان و نانسی، ازطریق نمایش احساسات استیو و نانسی در داستان قرار میگیرد. سپس آتش شعلهورشده بین نانسی ویلر و استیو هرینگتون، تبدیل به ابزار نویسندگان برای پرورش ارتباط دوستانهی رابین و نانسی میشود.
در اثری که تعداد زیادی از شخصیتها را در موقعیتهای داستانی متفاوت قرار میدهد، شکلگیری چنین روابطی میتواند ضروری باشد. زیرا فصلهای مختلف را به هم وصل میکند، کاراکترهای گوناگون را گرهخورده به یکدیگر نگه میدارد و اجازه میدهد همزمان چند خط داستانی متفاوت جلو بروند. مثلا قصهی هاپر فاصلهی زیادی از خطوط داستانی دیگر دارد، ولی بهلطف وجود دموگورگن و اشارهی دیمیتری به فرزند خود، جیم را از ال جدا نمیکند. نقطهی اوج این داستانگویی را در پایانبندی مثالزدنی و قدرتمند قسمت ۷ فصل ۴ دیدیم که چند هدف را با یک تیر زد.
چرا داستان یکی بودن وکنا، پیتر بلارد (وان) و هنری کریل آنقدر خوب از آب درآمد؟ البته که این ارتباط منجر به خلق یک آنتاگونیست معرکه میشود و سازندگان به جزئیات مختلف برای منطقی بودن آن توجه کردند؛ از انتخاب بازیگرهایی که ظاهر آنها به یکدیگر میخورد تا قرار دادن نکات مختلف داستانی در بخشهای مختلف که بازبینی سریال را لذتبخشتر میکنند. ولی چنین مواردی دلیل اصلی عالی شدن این پیچش داستانی نیستند. آنها فقط شانس به وجود آمدن سوراخ در قصهگویی را کاهش میدهند و روایت کلی را منطقی میکنند.
علت عالی از آب درآمدن ارتباط، درست بودن هر سه شخصیتپردازی قبل از اتصال آنها به یکدیگر است. وکنا قدم به قدم با قتلهای خود تبدیل به هیولایی میشود که ظاهر شبهانسانی آزاردهندهی او و قدرتهایش ما را میترسانند. پیتر طوری با نقشآفرینی عالی جیمی کمپبل باور ما را جذب میکند که حتی جلوتر از دکتر برنر و ایلون، شخصیت اصلی آن فلشبکها به حساب میآید. حقایق مربوطبه هنری کریل انقدر با ریتم درست برای نانسی فاش میشوند که حتی اگر پیتر و وکنا را هم نمیشناختیم، با شنیدن داستان پسربچهی قاتل تحت تاثیر قرار میگرفتیم.
سه داستانگویی موازی که هرکدام توانایی قابل توجهی برای ایستادن روی پای خود دارند، به یکدیگر گره میخورند و آن سکانس تکاندهنده به وجود میآید. در همین حین چند خط داستانی پیشرفت کرده است؛ نه اینکه فقط سریال مشغول معرفی کامل آنتاگونیست جدید باشد. مثلا شناخت ما از ایلون چند برابر میشود و قدرتهای او برمیگردند. حتی دانش ما راجع به چگونگی شروع ارتباط این دنیا با جهان وارونه افزایش پیدا میکند.
یکی از مهمترین دلایل لذت بردن مخاطب از داستانگویی فانتزی، شیرجه زدن در قوانین و اسطورهشناسیهای یک دنیای خیالی است. استرنجر تینگز 4 به هر دو مورد توجه میکند. ماجرا صرفا مربوطبه نشان دادن لوکیشنهای جدید یا هیولاهای تازه نیست. اینجا جزئیات میتواند مربوطبه توضیح داده شدن نحوهی ارتباط بین دو دنیا با نور باشد؛ تا درک مخاطب از سازوکار جهان داستانی سریال چیزهای عجیب بیشتر شود.
این وسط نباید انکار کرد که تعدد شخصیتها و خطوط داستانی، مزایا و معایب خود را دارد. از یک طرف برادران دافر و نویسندگان دیگر سریال موفق شدند به خوبی زیرژانرهای مختلف مثل وحشت، کمدی، رمانتیک و درام را در بخشهای مختلفی از اپیزودهای متفاوت این فصل قرار بدهند.
به همین خاطر سریال همواره قدرت سرگرمکنندگی زیادی دارد و واکنشهای احساسی متفاوت را از مخاطب خود دریافت میکند. ممکن است یک لحظه بهخاطر یک شوخی درست مشغول خندیدن شویم، یک دقیقهی بعد تمام تمرکز خود را روی عمق احساسی رابطهی دو نفر بگذاریم و دو دقیقهی بعد تحت تاثیر قدرت دشمن قرار بگیریم.
همین گستردگی سبب میشود که فصل چهارم سریال چیزهای عجیب نتواند یک لحن کاملا مشخص داشته باشد. زیرا مثلا وقتی فلان خط داستانی نسبتا سرخوشانه جلو میرود، یک خط داستانی دیگر میتواند غرقشده در تلخی و سیاهی باشد. پس برای بینندهای که آثار سرگرمکننده با لحنهای داستانی متفاوت را جدی نمیگیرد، فصل چهارم مخصوصا باتوجهبه مدتزمانی طولانی اپیزودها میتواند پر از سبکهای متضاد با یکدیگر به نظر برسد. در عین حال مخاطبی که همهی آنها را تشکیلدهندهی داستانگویی پرکشش سریال میداند، از این تنوع لذت میبرد.
بدون شک بخشهایی از فصل ۴ سریال چیزهای عجیب هستند که نقاط قوت و ضعف، همزمان موقع تماشای آنها به چشم میآید. با گذر زمان برخی از بازیگرهای کودک حالا جوان شدهاند و نابلدی نسبی آنها پررنگ میشود؛ در حد و اندازهای که طی برخی از سکانسهای احساسی در ذوق ما میزند و میزان تاثیرگذاری نویسندگی را کاهش میدهد.
در همین حین نهتنها برخی از بازیگرهای جدید مجموعه مثل جیمی کمپبل باور و رابرت انگلوند در نوع خود معرکه هستند، بلکه برخی از بازیگرهای فصول قبلی تازه در این فصل بهتر از هر زمان دیگر میدرخشند. سیدی سینک که هم در فصل دوم و هم در فصل سوم یکی از نکات مثبت سریال به شمار میآمد، در فصل چهارم تبدیل به هنرمندی شده است که واقعا میتوان به جزئیات اجرای او احترام گذاشت؛ بهعنوان یک بازیگر که توانایی بالا بردن سطح یک سکانس را دارد. تازه بعضی از بازیگرهای قدیمی مجموعه هم بدون افت، همچنان برخوردار از کشش و جذابیت همیشگی خود هستند.
برگ برندهی سریال این است که با تمرکز روی نکات مثبت، به ما آنچنان اجازهی دیدن ضعفها را نمیدهد. فصل چهارم سریال استرنجر تینگز سرشار از موقعیتهای مناسب برای سیدی سینک در نقش مکس، ناتالیا دایر در نقش نانسی، میلی بابی براوان در نقش جین/ال، گیتن ماتارازو در نقش داستین و صدالبته جو کیئری در نقش استیو است. ما زمان زیادی برای جذب شدن توسط نقشآفرینیهای آنها داریم؛ درحالیکه فقط طی دقایق اندکی شاهد چند شخصیت کماهمیتشده بودیم و زمان زیادی برای فکر کردن به تسلط کم بازیگرهای آنها نداشتیم.
استرنجر تینگز 4 در برترین لحظات خود پر از نکات مثبت لایق توجهی است که دیگر به آنها عادت کردهایم؛ از جلوههای ویژهی کامپیوتری عالی که برای نمایش کودکی ایلون از آنها کمک گرفته میشود تا گریم پیچیده و جلوههای ویژه میدانی جذابی که کابوسهای وکنا را میسازند. اصلا خود طراحی صحنهی این سریال در بسیاری از سکانسها لیاقت تحسین را دارد. با همهی اینها خود قصهگویی است که اصلیترین تاثیر را روی مخاطب میگذارد.
ماجرا فقط دربارهی به وجود آوردن هیجان و تمپو در داستان نیست. البته که یک اثر سرگرمکننده مثل استرنجر تینگز 4 باید تعلیقزا باشد و ترفندهای داستانی مختلفی را برای همراه کردن مخاطب با قصه به کار بگیرد. ولی لحظاتی که با مخاطب میمانند، آنهایی هستند که میتوانند حتی به سکانسهای دیگر هم قدرت بیشتری بدهند.
هنگامی که حملهی ایلون به آنجلا در شهربازی سرپوشیده را دیدیم، شاید همه به یک اندازه علیه او نبودیم. زیرا آنجلا و بچههای دیگر مدرسه واقعا ایلون را زجر میدهند و مخاطب توانایی درک زشتی این نوع از قلدریها را دارد. اما وقتی سالها کینهتوزی وان ناگهان خود را در قالب آن قتل عام به نمایش میگذارد، اوضاع عوض میشود. بعد از آن اگر بهسراغ بازبینی همان سکانس حملهی ایلون به آنجلا بروید، سنگینی و زشتی آن چند برابر به نظر میرسد. چون مخاطب حالا به شکل جدیتر میترسد و به این فکر میکند که ایلون میتوانست زندگی یک آدم را به پایان برساند.
بعد از این حتی میتوان سراغ سوالات جدیتر رفت و پرسید که آیا اصلا یک انسان باید هرگز قدرتی در حد و اندازهی ایلون و وان داشته باشد؟ آن هم وقتی که حتی شخص خوب با نیرویی که منبع بدی ندارد، کاملا ممکن است فجایع بزرگی را به بار بیاورد.
ایلون با استفاده از خالصترین خاطرهی دلنشین ممکن، قدرت لازم برای شکست دادن وان را کسب کرد. او در ذهن خاص خود به سراغ اولین ثانیههای زندگی رفت و در ابتدا آنجا هم میخواست عصبانیت خود را با نگاه انداختن به خاطرات بد افزایش دهد؛ با نگاه به زمانیکه او را به زور از مادر جدا کردند. بااینحال ال فقط زمانی قدرت لازم برای شکست دادن وان را بهدست آورد که به یاد آورد این مادر واقعا در لحظهی تولد، عاشق جین بود.
دخترک با هدف قابل درک و مثبت، قدرت را در یک منبع انرژی زیبا پیدا کرد. او از این قدرت برای شکست دادن فردی بهره برد که میخواست به خیلیها آسیب بزند. اما هیچکدام از اینها باعث نشدند که نتیجهی کار او کاملا مثبت باشد.
دروازهای بین دو دنیا باز شد، ویل در جهان وارونه به دام افتاد، بارب از بین رفت، بسیاری از مردم شهر مردند، بیلی خود را فدا کرد و خیلیها در جهان استرنجر تینگز با تروما به وجود آمده به خاطر همهی این فجایع فراطبیعی زندگی میکنند. چرا؟ چون احتمالا هیچ موجود فانی، هرگز نباید آنقدر قدرتمند باشد؛ مخصوصا اگر ظرفیت، توانایی و دقت کامل برای استفاده از قدرت را ندارد.
اتهام سرقت ادبی و دادخواست
در آوریل ۲۰۱۸، فیلمساز آمریکایی، چارلی کسلر دادخواستی را علیه برادران دافر تنظیم کرد و اعلام نمود که برادران دافر ایدهٔ او را به سرقت بردهاند. کسلر پیش از این فیلم کوتاهی با نام مونتاوک ساخته بود که داستان آن دربارهٔ پسر بچهای بود که به طرز مرموزی ناپدید میشود و بعد پای آزمایشگاه دولتی و هیولایی از دنیایی دیگر نیز به میان میآید. کسلر فیلم خود را در سال ۲۰۱۲ ساخت و برای نخستین بار آن را در جشنوارهٔ بینالمللی فیلم همپتون اکران کرد. کسلر ادعا میکند که در سال ۲۰۱۴ و در طی جشنوارهٔ فیلم ترایبکا، ایدهٔ داستانی خود را برای برادران دافر تعریف کردهاست و گفته قصد دارد فیلم کوتاه را به فیلم بلند تبدیل کند و اثر بزرگتری بسازد و نامش را نیز پروژهٔ مونتاوک بگذارد. کسلر معتقد است که برادران دافر ایدهٔ داستانی و تصویری او را به سرقت برده و در جریان ساخت سریال چیزهای عجیب از آن استفاده کردهاند. او همچنین گفت در پی گرفت خسارت مالی و حقوقی از برادران دافر و نتفلیکس است.نتفلیکس واکنش رسمی نسبت به این ادعا نداشتهاست اما وکیل برادران دافر در طی یک مصاحبه، تمامی این اتهامات را رد کرد و گفت: «برادران دافر هرگز فیلم کوتاه آقای کسلر را تماشا نکردهاند و از ایدههای ایشان نیز در سریال چیزهای عجیب استفاده نکردهاند.»
چندین روزنامهنگار در طی یادداشتهایی اعلام کردند که ایدهٔ اصلی فیلم کوتاه مونتاوک، خود از پروژهٔ سری مونتاوک و برخی ادعایهای عجیب و افسانهای پیرامون آن الهام گرفته شدهاست. در سال ۱۹۹۲، کتابی به نام پروژهٔ مونتاوک: آزمایش زمان نوشته شده که به نظر میرسد منبع الهام برادران دافر و چارلی کسلر در ساخت آثارشان بودهاست.
حواشی سریال چیزهای عجیب
- برادران دافر برای راضی کردن میلی بابی براون که در زمان ساخت یازده سال داشت به تراشیدن موهای سرش شارلیز ترون را در فیلم مکس دیوانه: جاده خشم به او نشان دادند که با موی تراشیده چقدر باحال شده بود!
- سریال ادای دین بسیاری به استفن کینگ دارد… مثلاً نگهبان سردخانه دارد کوجو نوشته استفن کینگ را میخواند و در یکی از اپیزودهای سریال دربارهٔ این نویسنده مشهور ژانر ترسناک ماورایی صحبت میشود.
- کلانتر هاپر در یک کانکس زندگی میکند که هزینه خریدنش برای عوامل سریال فقط یک دلار بودهاست!
- گیتن ماتاراتزو که در سریال نقش داستین را بازی میکند در هنگام فیلمبرداری دندانهای جلویش ریخته اما در میانه فیلمبرداری دندانهایش یک دفعه رشد کرد و برای همین امکان ضبط دوباره صدای او برای بعضی از سکانسها وجود نداشت. علت تغییر لحن حرف زدن او در طول سریال همین موضوع است.
- ویل بایرز برای خودش پناهگاهی دارد که در آن تخیل میکند. در ورودی این پناهگاه یک نعل وارونه آویزان است که خبر از روزهای بد و اتفاقات عجیب پیش روی سریال میدهد.
- وینونا رایدر خیلی اهل تکنولوژی نیست برای همین وقتی برادران دافر سراغش رفتند نمیدانست پخش آنلاین چه معنایی دارد! وینونا رایدر همچنین خودش مدل موهایش در سریال را انتخاب کرد. او اصرار داشت آرایش مویش شبیه به آرایش موهای شخصیت مریل استریپ در فیلم سیلکوود باشد.
- متیو موداین که در سریال نقش منفی است و شخصیت «پاپا» را بازی میکند همان کسی که در شاهکار جاودانه استنلی کوبریک یعنی غلاف تمام فلزی نقش سرجوخه جوکر را بازی کرده بود.
- در هر قسمت از سریال پوستر یک فیلم سینمایی کلاسیک ترسناک یا علمی/خیالی به چشم میخورد. برای مثال در اپیزود پنجم پوستر فیلم مرده شیطانی بر روی دیوار نصب است.
- استیون کینگ و گییرمو دل تورو در صفحه توئیتر خود بسیار از این سریال تعریف کردهاند.
جوایز سریال چیزهای عجیب
سریال چیزهای عجیب علاوه بر جلب نظر منتقدان و تماشاگران در مراسمها و جوایز مختلف خوش درخشید.
جایزه | رشته | برنده/نامزد | نتیجه |
---|---|---|---|
جایزه انجمن تدوینگران سینمای آمریکا | بهترین تدوین سریال درام | دین زیمرمن “بخش اول:ناپدید شدن ویل بایرز” | نامزدشده |
کوین راس “بخش هفتم:وان حمام” | نامزدشده | ||
بنیاد فیلم آمریکا | ده برنامه برتر سال | چیزهای عجیب | برنده |
انجمن کارگردانان آمریکا | بهترین فیلمبرداری سریال فانتزی/علمی تخیلی | کریس تیجلو “بخش اول:ناپدید شدن ویل بایرز”, “بخش سوم:هالی، سرخوش” و “بخش هشتم:دنیای وارونه” | نامزدشده |
جایزه برام استوکر | بهترین فیلمنامه | برادران دافر “بخش اول:ناپدید شدن ویل بایرز” | نامزدشده |
برادران دافر “بخش هشتم:دنیای وارونه” | نامزدشده | ||
بفتا | جایزه تلویزیون آکادمی بریتانیا برای بهترین برنامه بینالمللی | برادران دافر | نامزدشده |
انجمن صدای سینمای آمریکا | بهترین تدوین صدا | کریس دافی، جو برنت، آدام جنکیز، جوتی گرتز و جان گانتز “بخش هفت:وان حمام” | نامزدشده |
انجمن طراحان لباس | بهترین طراحی لباس برای سریال تلویزیونی | کیمبرلی آدامز و مالاگسیا تورازسنکا | نامزدشده |
جایزه انجمن منتقدان تلویزیون | بهترین سریال درام | چیزهای عجیب | نامزدشده |
جایزه ویژه تماشاگران | چیزهای عجیب | نامزدشده | |
جایزه انجمن کارگردانان آمریکا | بهترین کارگردانی سریال درام | برادران دافر “بخش اول:ناپدید شدن ویل بایرز” | نامزدشده |
جایزه دراگون | بهترین سریال فانتزی/علمی خیالی | چیزهای عجیب | برنده |
جایزه امی | بهترین سریال درام | چیزهای عجیب | نامزدشده |
بهترین بازیگر مرد نقش اول برای سریال درام | دیوید هاربر در نقش کلانتر جیم هاپر “بخش هشتم:دنیای وارونه” | نامزدشده | |
بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای سریال درام | میلی بابی براون در نقش الون/جین “بخش هفتم:وان حمام” | نامزدشده | |
بهترین کارگردانی برای سریال درام | برادران دافر “بخش اول:ناپدید شدن ویل بایرز” | نامزدشده | |
بهترین فیلمنامه برای سریال درام | نامزدشده | ||
بهترین بازیگر مهمان برای سریال درام | شانون پورسر در نقش بارب هالند “بخش سوم:هالی، سرخوش” | نامزدشده | |
بهترین طراحی صحنه | کریس تیجلو، ویلیام دیویس، جس رویال “بخش اول:ناپدید شدن ویل بایرز” | نامزدشده | |
بهترین تیم بازیگری سریال درام | چیزهای عجیب | برنده | |
بهترین فیلمبرداری | تیم ایوز “بخش هشتم:دنیای وارونه” | نامزدشده | |
بهترین تدوین | دین زیمرمن “بخش اول:ناپدید شدن ویل بایرز” | برنده | |
کوین دی راس “بخش هفتم:وان حمام” | نامزدشده | ||
بهترین گریم برای تک اپیزود | سارا هنگیول، ایولن ریج “بخش دوم:آدم عجیب در خیابان میپل” | نامزدشده | |
بهترین گریم و آرایش مو | تسا وست “بخش ششم:هیولا” | نامزدشده | |
بهترین ترکیب صدا | نورا فولدر “بخش دوم:آدم عجیب در خیابان میپل” | نامزدشده | |
بهترین تدوین صدا | جاناتان ویبلی، جاناتان گلدنر، جینر گری “بخش هفتم:وان حمام” | برنده | |
بهترین میکس صدا | جو برنت، کریس دافی، بیل هایلی “بخش هشتم:دنیای وارونه” | نامزدشده | |
بهترین طراحی تیتراژ | پیتر فرانکفورت | برنده | |
بهترین موسیقی متن سریال درام | مایکل ستین و کایل دیکسون | برنده | |
بهترین برنامه تلویزیونی سال | نتفلیکس، چیزهای عجیب | نامزدشده | |
جایزه فانگوریا | بهترین سریال | چیزهای عجیب | برنده |
بهترین بازیگر نقش مکمل زن | میلی بابی براون | برنده | |
بهترین بازیگر نقش اول مرد | دیوید هاربر | نامزدشده | |
بهترین بازیگر نقش اول زن | وینونا رایدر | برنده | |
جایزه طلایی دربی | بهترین سریال | چیزهای عجیب | برنده |
بهترین بازیگر نقش مکمل زن | میلی بابی براون | نامزدشده | |
بهترین بازیگر نقش اول زن | وینونا رایدر | نامزدشده | |
بهترین بازیگر نقش اول مرد | دیوید هاربر | نامزدشده | |
بهترین اپیزود سریال درام | برادران دافر “بخش هفتم:وان حمام” | نامزدشده | |
بهترین اپیزود سریال درام | برادران دافر “بخش هشتم:دنیای وارونه” | نامزدشده | |
بهترین تیم بازیگری | چیزهای عجیب | نامزدشده | |
بهترین نقش آفرینی سال | میلی بابی براون | برنده | |
هفتاد و چهارمین مراسم گلدن گلوب | جایزه گلدن گلوب بهترین مجموعه تلویزیونی – درام | چیزهای عجیب | نامزدشده |
بهترین بازیگر نقش اول زن برای سریال درام | وینونا رایدر | نامزدشده | |
انجمن بهترین تدوینگران صدا | بهترین تدوین صدا | دیوید کول “بخش سوم:هالی، سرخوش” | برنده |
بهترین تدوین صدا | جیکوب مگ ناگتن “بخش هشتم:دنیای وارونه” | نامزدشده | |
پنجاه و نهمین مراسم جایزه گرمی | بهترین موسیقی متن سریال درام | چیزهای عجیب. جلد اول | نامزدشده |
چیزهای عجیب. جلد دوم | نامزدشده | ||
انجمن آهنگسازان هالیوود | بهترین موسیقی متن اصلی برای سریال درام | کایل دیکسون و مایکل ستین | نامزدشده |
بهترین موسیقی متن | نامزدشده | ||
بهترین ترکیب موسیقی و صدا | نوارا فولدر | برنده | |
جایزه هوگو | بهترین صحنه احساسی | برادران دافر | نامزدشده |
انجمن طراحان صحنه | بهترین طراحی صحنه | تونی هالی | نامزدشده |
انجمن طراحان گریم و آرایش گران | بهترین طراحی مو | سامانتا اسمیت | نامزدشده |
بهترین طراحی مو برای بازیگر مرد | ایولن روچ | نامزدشده | |
جایزه سینمایی و تلویزیونی امتیوی | بهترین سریال سال | چیزهای عجیب | برنده |
بهترین بازیگر سریال سال | میلی بابی براون | برنده | |
بهترین طراحی برای موجود شریر | دمگورگن | نامزدشده | |
بهترین شخصیت قهرمان | الون با بازی میلی بابی براون | نامزدشده | |
جایزه ملی تلویزیون | بهترین سریال | چیزهای عجیب | نامزدشده |
جایزه منتخب مردمی | بهترین سریال | چیزهای عجیب | نامزدشده |
بهترین برنامه ترسناک تلویزیونی | چیزهای عجیب | نامزدشده | |
بهترین بازیگر نقش مکمل زن | میلی بابی براون | نامزدشده | |
جایزه پیبادی | بهترین برنامه سال | چیزهای عجیب | نامزدشده |
انجمن تهیهکنندگان آمریکا | بهترین سریال درام | برادران دافر، شاون لوی، دن کوهن | برنده |
جایزه ستلایت | بهترین سریال درام | چیزهای عجیب | نامزدشده |
بهترین بازیگر نقش اول زن | وینونا رایدر | نامزدشده | |
جایزه سواترن | بهترین برنامه تلویزیونی جدید | چیزهای عجیب | برنده |
بهترین بازیگر نقش اول زن سریال درام | وینونا رایدر | نامزدشده | |
بهترین بازیگر جوان سریال درام | میلی بابی براون | برنده | |
جایزه انجمن بازیگران فیلم | بهترین بازیگر نقش مکمل زن سریال درام | میلی بابی براون | نامزدشده |
وینونا رایدر | نامزدشده | ||
بهترین تیم بازیگری سریال درام | تیم بازیگران سریال چیزهای عجیب | برنده | |
انجمن فیلمبرداران | بهترین مدیریت فیلمبرداری سریال درام | باب جورلیک | نامزدشده |
انجمن منتقدان برنامههای تلویزیون | بهترین سریال سال | چیزهای عجیب | نامزدشده |
بهترین گروه بازیگری | چیزهای عجیب | نامزدشده | |
بهترین برنامه جدید | چیزهای عجیب | نامزدشده | |
جوایز برگزیده نوجوانان | بهترین سریال فانتزی/علمی خیالی | چیزهای عجیب | نامزدشده |
بهترین برنامه تلویزیونی سال | چیزهای عجیب | نامزدشده | |
بهترین ستاره سال | فین ولفهارد | نامزدشده | |
بهترین ستاره سال | میلی بابی براون | نامزدشده | |
انجمن طراحان جلوههای ویژه | بهترین طراحی و ساخت جلوهها ویژه سریال درام | مارک کولبی، آرون سیمز | نامزدشده |
انجمن نویسندگان آمریکا | بهترین فیلمنامه سریال درام | چیزهای عجیب | نامزدشده |
بهترین سریال جدید | چیزهای عجیب | نامزدشده | |
هفتاد و پنجمین مراسم گلدن گلوب | بهترین سریال درام | چیزهای عجیب | نامزدشده |
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای سریال درام | دیوید هاربر | نامزدشده | |
هشتمین دوره جوایز انجمن نویسندگان و منتقدین تلویزیون | بهترین سریال درام | چیزهای عجیب | نامزدشده |
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد | دیوید هاربر | برنده | |
بیست و چهارمین دوره جایزه انجمن بازیگران فیلم | بهترین بازیگر زن نقش اصلی سریال درام | میلی بابی براون | نامزدشده |
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد سریال درام | دیوید هاربر | نامزدشده | |
بهترین تیم بایگری سریال درام | بازیگران سریال چیزهای عجیب | نامزدشده | |
انجمن تدوینگران سینمای آمریکا | بهترین تدوین برای سریال درام | کوین. دی. راس “بخش نهم:دروازه” | نامزدشده |
جایزه انجمن کارگردانان هنری | بهترین کارگردانی اپیزود سریال درام | کریس تریجلو “بخش ششم:جاسوس”, “بخش هشتم:ذهن منجمد”, and “بخش نهم:دروازه” | نامزدشده |
هفتادمین دوره جایزه انجمن کارگردانان آمریکا | بهترین کارگردانی سریال درام | برادران دافر “بخش نهم:دروازه” | نامزدشده |
جایزه انجمن فیلمبرداران | بهترین فیلمبرداری برای سریال درام | باب جورجلیک | برنده |
بیست و دومین جایزه ستلایت | بهترین سریال | چیزهای عجیب | در جریان |
انجمن طراحان صحنه | بهترین طراحی صحنه و خلق دکور | کیم ویلاکس | در جریان |
انجمن صدای آمریکا | بهترین تدوین صدا برای سریال | مایکل بی کلارک، جو برنت، آدام جنکیز، بیل هایلی، آنتونی زالر “بخش هشتم:ذهن منجمد” | در جریان |
انجمن نویسندگان سینمای آمریکا | بهترین سریال | پائول دیچر، جاستین دابل، برادران دافر، جسیکا مک لانبرگ، جسی نیکسون-لوپز، آلیسون دادلاک | در جریان |
انجمن طراحان گریم | بهترین گریم | ایمی فورست، جولین اریکسون | در جریان |
بهترین گریم دیجیتالی | در جریان | ||
چهل و نهمین انجمن ملی پیشرفت رنگینپوستان | بهترین بازیگر نوجوان | کیلب مکلافلین | برنده |
انجمن تهیهکنندگان آمریکا | بهترین سریال درام | برادران دافر | در جریان |
تریلر سریال چیزهای عجیب فصل 4
نکات مثبت و منفی سریال چیزهای عجیب
نکات مثبت سریال چیزهای عجیب:
داستان پر کشش و پر از تعلیق
کارگردانی خوب
تصویربرداری خوب
فضاسازی کم نظیر
موسیقی جذاب
موضوعی عجیب غریب و بی نظیر در قاب تلویزیون
فضای ترسناک و پر هیجان
شباهت سریال به رزیدنت اویل 7!!
نکات منفی سریال چیزهای عجیب:
شخصیت پردازی نه چندان قوی
بازی های متوسط تیم بازیگران
سطحی بودن بیش از حد داستان پشت این فضای پر زرق و برق
لیست بازیگران سریال چیزهای عجیب
بازیگران فصل اول سریال چیزهای عجیب
بازیگران اصلی سریال چیزهای عجیب
- فین ولفهارد در نقش مایک ویلر
- میلی بابی براون در نقش الون
- نوآ اشنپ در نقش ویل بایرز
- گیتن ماتارازو در نقش داستین هندرسون
- کلب مک لاگلین در نقش لوکاس سینکلر
- وینونا رایدر در نقش جویس بایرز
- دیوید هاربر در نقش جیم هاپر
- جو کیری در نقش استیو هارنیگتون
- چارلی هیتون در نقش جاناتان بایرز
- ناتالیا دایر در نقش نانسی ویلر
- کارا بوینو در نقش کارن ویلر
- متیو موداین در نقش مارتین برنر
بازیگران مکمل سریال چیزهای عجیب
تد ویلر با هنرنمایی جو کرست
افسر کالیون پائولبا هنرنمایی راب مورگان
لانی بایرزبا هنرنمایی راس پارتریچ
بارب هالندبا هنرنمایی شانون پورسر
افسر فیل کالاهان با هنرنمایی جان پائول رینولدز
هیولا / دمگورگنبا هنرنمایی مارک استیگر (به وسیله شبیهسازی کامپیوتری)
کانی فریزر با هنرنمایی کاترین دایر
اسکات کلارکبا هنرنمایی رندی هونز
رهبر گروه آزمایشگاه با هنرنمایی توبیاس جلینک
جیمز با هنرنمایی کید جونز
هالی ویلر با هنرنمایی آنیستون پرایس و تینزلی پرایس
فلورنس سوزان با هنرنمایی شالوب لارکن
راسل کولمن با هنرنمایی تونی ون
دونالد ملوالد با هنرنمایی چارلز لالور
تامی با هنرنمایی چیستر راشینگ
کارول با هنرنمایی چلسی تالماج
مارشا هالند با هنرنمایی سینتیا برت
تری آیوز با هنرنمایی ایمی مالینز
بکی آیوز با هنرنمایی امی سیمتز
بازیگران فصل دوم سریال چیزهای عجیب
بازیگران اصلی سریال چیزهای عجیب
- فین ولفهارد در نقش مایک ویلر
- میلی بابی براون در نقش الون
- نوآ اشنپ در نقش ویل بایرز
- گیتن ماتارازو در نقش داستین هندرسون
- کلب مک لاگلین در نقش لوکاس سینکلر
- وینونا رایدر در نقش جویس بایرز
- دیوید هاربر در نقش جیم هاپر
- جو کیری در نقش استیو هارنیگتون
- چارلی هیتون در نقش جاناتان بایرز
- ناتالیا دایر در نقش نانسی ویلر
- کارا بوینو در نقش کارن ویلر
- سیدی سینک در نقش مکسین “مکس” میفیلد
- شان آستین در نقش باب نیوبی
- پل رایزر در نقش سم اوونز
- لینیا برتلسن در نقش کالی / آیت
- متیو موداین در نقش مارتین برنر
- دیکر مونتگمری در نقش بیلی هارگرو
بازیگران مکمل سریال چیزهای عجیب
- تونی ون در نقش راسل کولمن
- چارلز لالور در نقش دونالد ملوالد
- سینتیا برت در نقش مارشا هالند
- ایمی مالینز در نقش تری آیوز
- امی سیمتز در نقش بکی آیوز
- لینا برتلسن در نقش کالی / آیت
- کاترین کورتین در نقش کلدویا هندرسون
- برت گلمن در نقش موری باومن
- پرایا فرگوسن در نقش اریکا سینکلر
در فصل اول، آنیستون پرایس در نقش هالی ظاهر شد اما چون در هنگام فیلمبرداری فصل دوم؛ آنیستون مشغول بازی در پروژه دیگری بود، خواهر دوقلوی او یعنی تینزلی نقش هالی را بازی کرد.
بازیگران فصل سوم سریال چیزهای عجیب
- فین ولفهارد در نقش مایکل ویلر
- میلی بابی براون در نقش الون / جین هاپر
- نوآ اشنپ در نقش ویل بایرز
- گیتن ماتارازو در نقش داستین هندرسون
- کلب مک لاگلین در نقش لوکاس سینکلر
- وینونا رایدر در نقش جویس بایرز
- دیوید هاربر در نقش جیم هاپر
- جو کیری در نقش استیو هرینگتون
- چارلی هیتون در نقش جاناتان بایرز
- ناتالیا دایر در نقش نانسی ویلر
- کارا بوینو در نقش کارن ویلر
- سیدی سینک در نقش مکسین می فیلد
- کری الویس
- مایا هاک در نقش رابین
بازیگران فصل چهارم سریال چیزهای عجیب
بازیگران اصلی سریال چیزهای عجیب
- وینونا رایدر در نقش جویس بایرز
- دیوید هاربر در نقش جیم هاپر
- فین ولفهارد در نقش مایک ویلر
- میلی بابی براون در نقش الون
- گیتن ماتارازو در نقش داستین هندرسون
- کیلب مکلاگلین در نقش لوکاس سینکلر
- نوآ اشنپ در نقش ویل بایرز
- سیدی سینک در نقش مکس میفیلد
- ناتالیا دایر در نقش نانسی ویلر
- چارلی هیتون در نقش جاناتان بایرز
- جو کیری در نقش استیو هرینگتون
- مایا هاک در نقش رابین باکلی
- پریا فرگوسن در نقش اریکا سینکلر
- کارا بونو در نقش کارن ویلر
- برت گلمن در نقش موری باومن
- جیمی باور در نقش پیتر بالارد
- ادواردو فرانکو در نقش آرگیل
- جوزف کوئین در نقش ادی مانسون
بازیگران مکمل سریال چیزهای عجیب
- جو کرست در نقش تد ویلر
- متیو موداین در نقش مارتین برنر
- تام ولاشیها در نقش دیمیتری
- نیکولا جوریچکو در نقش یوری
- جوئل استوفر در نقش سرپرست هچ
- رابرت انگلوند در نقش ویکتور کریل
- شرمن اوگاستس در نقش سرهنگ دوم سالیوان
- رنگ میسون در نقش جیسون کارور
- ایمیبث مکنالتی در نقش ویکی
- Myles Truitt در نقش پاتریک
- رجینا تینگ چن در نقش خانم کلی
- گریس ون دین در نقش کریسی
- تاینر راشینگ در نقش ویرجینیا کریل
- لیوی برچ در نقش آلیس کریل
۱۰ قسمت برتر سریال چیزهای عجیب بر اساس امتیاز
۱. فصل ۲، قسمت ۹ – امتیاز ۹.۳ از ۱۰
در این قسمت گروه نقشهای برای بستن دروازه میکشند، به شکلی که آسیبی به ویل (نوآ اشنپ) (Noah نرسد. هاپر (دیوید هاربر) و اِلِون (میلی بابی براون) به آزمایشگاه میروند تا دروازه را ببندند. از سوی دیگری جاناتان (چارلی هیتون)، نانسی (ناتالیا دایر) و جویس (وینونا رایدر) کابین هاپر را آنقدر گرم می کنند تا ویروس از ویل پاک شود.
در نهایت می بینیم که الون و مایک دوباره با هم متحد می شوند. هاپر احساسات واقعی پدرانه خود را با الون در میان میگذارد و میگوید که فقط میخواست از او محافظت کند ( هاپر که نتوانسته بود دخترش سارا را نجات دهد، احساس میکرد برای جبران آن وقایع ناگوار نباید اجازه دهد اتفاق بدی برای الون بیفتد چون دخترش را در او میدید). در صحنه ای که الون همه انرژیاش را به کار میگیرد تا دروازه را ببندد و از دوستانش محافظت کند، جلوههای ویژهی قابل توجهی به کار رفته است. در پایان فصل دوم، الون متوجه میشود که با وجود تمام دردها و رنجهایی که تحمل کرده، هاوکینز مثل خانهاش شده و دوستان وفاداری دارد که حاضرند برایش هر کاری بکنند.
۲. فصل ۱، قسمت ۸ – امتیاز ۹.۳ از ۱۰
هاپرو برنر (متیو مودین) توافق میکنند تا با جویس وارد دنیای وارونه شود و ویل را در ازای پیدا کردن مکان الون نجات دهد. نانسی و جاناتان، دموگورگن را فریب می دهند تا این موجود آسیب ببیند و مجبور به عقب نشینی به دنیای وارونه شود. پسران مدرسه راهنمایی هاوکینز سعی میکنند مانند برنر از الون محافظت کنند اما دموگورگن از راه می رسد.
در نهایت الون این موجود را نابود می کند اما با این کار خودش هم ناپدید می شود. ویل را نجات می دهند و به خانه می آورند. یک ماه بعد از این اتفاق، ویل را در دنیای وارونه می بینیم و متوجه میشویم که داستان هنوز تمام نشده است.
۳. فصل ۳، قسمت ۸ – امتیاز ۹.۲
در فصل سوم هاپر، جویس و موری (برت گلمن) با همراهی داستین (گاتن ماتارازو) و اریکا (پریا فرگوسن) برای نابودی ماشین اقدام می کنند. الون در مرکز خرید گیر افتاده و بیلی (دارس مونتگومری) را از کنترل «سلاخ ذهن» (Mind Flayer) خارج می کند. جویس مجبور میشود دروازه را با همراهی هاپر در سمت دیگر ببندد.
سه ماه بعد، خانوادهی بایرز و الون (که همچنان ناتوان است) از هاوکینز نقل مکان میکنند و به شهر دیگری میروند. سپس به روسیه میرویم و در آنجا میشنویم به نگهبانان دستور داده می شود تا زندانی آمریکایی را خوراک دموگورگن نکنند. یکی از تاثیرگذارترین لحظات فصل در این قسمت رخ می دهد که الون سعی میکند به جای آسیب زدن به بیلی کمکش کند و در نهایت باعث می شود بیلی برای نجات مکس (سدی سینک) و الون فداکاری به خرج دهد. بعد از این صحنه جویس یک تصمیم ناراحتکننده و سخت می گیرد تا دروازه را ببند حتی اگر این کار باعث نابودی هاپر شود. آخرین لحظهی تاثیرگذار فصل سوم، یادداشت پر از مهر و محبت هاپر برای الون است. در این قسمت پیوند دوبارهی بین این شخصیتها و فداکاریهایی که برای یکدیگر انجام میدهند به چشم میآید و بیننده را متأثر میکند.
۴. فصل ۲، قسمت ۸ – امتیاز ۹.۲ از ۱۰
سگهای دمو به آزمایشگاه حمله کردهاند و مایک، جویس، هاپر و باب (شان آستین) ویل را که غش کرده است جایی امن میبرند تا در آنجا مخفی شوند. باب داوطلبانه خودش را جلو میاندازد تا بقیه بتوانند فرار کنند. داستین نظریه مبنی بر اینکه سلاخ ذهن میخواهد در این قلمرو گسترش پیدا کند مطرح میکند و معتقد است با کشتن آن، همه موجودات متصل به آن نیز کشته خواهند شد. همچنین الون دوباره به دوستانش می پیوندد.
این قسمت یکی از قدرتمندترین و تأثیرگذارترین و هیجانانگیزترین قسمت های «چیزهای عجیب» است چرا که شخصیتهای محبوب سریال در یک آزمایشگاه گیر افتادهاند و موجوداتی به آنها حمله کردهاند که تشنهی خونند. زمانی که شخصیتهای سریال سعی می کنند بی سروصدا فرار کنند دلخراشترین مرگ در تمام طول سریال اتفاق می افتد.
۵. فصل ۲، قسمت ۶ – امتیاز ۹.۱ از ۱۰
ویروس هیولا در مغز ویل در حال پخش شدن است و دارد حافظه ویل را از او می گیرد. نانسی و جاناتان احساسات یکدیگر را میپذیرند و بالاخره به رابطهای که مدتها منتظرش بودند میرسند. مکس با لوکاس در مورد گذشته ای که با بیلی داشتند صحبت می کند.
از آنجایی که این اپیزود تماماً در مورد روابط احساسی بین شخصیتها است، سریال شروع به روایت داستانی غیرمنتظره می کند. زمانی که استیو برای کمک به داستین برای ردیابی دارت میآید، جنبههای تازهای از شخصیت او را میبینیم و متوجه میشویم که او در واقع یکی از دوستداشتنیترین شخصیتهای «چیزهای عجیب» است. استیو میپذیرد که دیگر قرار نیست با نانسی باشد و داستین هم حس میکند استیو مثل برادر بزرگترش است.
۶. فصل ۱، قسمت ۷ – امتیاز ۹ از ۱۰
لوکاس به مایک خبر میدهد که ماموران مکان الون را پیدا کرده اند.. هاپر و جویس از الون میخواهند تا از قدرت خود برای پیدا کردن ویل و بارب استفاده کند. الون متوجه می شود که بارب مرده و ویل هنوز زنده است.
قسمت هفتم فصل اول لحظات درخاشنی در خودش دارد و سیر تکاملی بین شخصیتها را نشان میدهد. بالاخره لوکاس قبول میکند الون عضوی از گروه باشد و همچنین میبینیم که جویس، الون را در آغوش میکشد. در این قسمت از سریال است که بزرگسالها و بچههای داستان گرد هم میآیند و ما آنها را میبینیم که به عنوان یک تیم برای شکست موجودات ماوراء طبیعی همکاری می کنند.
۷. فصل ۳، قسمت ۴ – امتیاز ۸.۹ از ۱۰
در پاساژ استارکورت داستین، استیو و رابین (مایا هاوک) متوجه میشوند که مرکز خرید پوششی است برای روسها. آنها پی ماجرا را میگیرند و در نهایت در آسانسوری گرفتار میشوند. ویل به مایک از ارتباطش با سلاخ ذهن میگوید، و اینکه فکر میکند بیلی را تسخیر کرده است.
در این قسمت گذشتهی پرماجرای بیلی را میبینیم و متوجه میشویم که چرا سلاخ ذهن سراغ او آمده تا از ذهن و روح آسیبدیدهاش بهره ببرد. همچنین این قسمت قدرت و آگاهی موجودات را برای تسلط بر جهان نشان می دهد.
۸. فصل ۱، قسمت ۴ – امتیاز ۸.۹ از ۱۰
جویس نمیخواهد بپذیرد که جسد ویل در معدن پیدا شده. پسرها معتقدند که الون می تواند از طریق رادیو مدرسه با ویل تماس بگیرد. نانسی در یکی از عکسهایی که جاناتان گرفته، متوجه چهرهای پشت سر بارب میشود که با توصیف جویس مطابقت دارد. هاپر صحت جسد ویل را بررسی می کند و متوجه ساختگی بودن آن می شود.
این قسمت را میتوان یکی از مهیجترین قسمتهای سریال به حساب آورد چرا که تماشاگر با دیدنش مدام از خودش میپرسد آیا ویل زنده است یا نه و به طور خارقالعدهای کاری میکند تا ما هم برای مدتی به سلامت عقل جویس شک کنیم. در پایان این قسمت متوجه میشویم که حدس آنها اشتباه نبوده و دولت انگیزههایی پنهان دارد.
۹. فصل ۲، قسمت ۵ – امتیاز ۸.۸ از ۱۰
ویل میبیند که هاپر در تونلها گیر افتاده است. جویس از باب کمک میخواهد و او متوجه میشود که خطخطیهای ویل، در واقع نقشهای از شهر هاوکینز است. لوکاس با مکس از ناپدید شدن ویل صحبت میکند و الون از گذشتهاش مطلع می شود.
باب در این قسمت از چیزهای عجیب دل تماشاگران را به دست میآورد و تبدیل به شخصیتی محبوب میشود. باب در جریان هیچ چیز نبوده است اما آنقدر جویس را دوست دارد که بدون پرسیدن هیچ سؤالی کمک کند. یکی از لحظات وحشتناک این قسمت، صحنه ایست که تونل ها آتش میگیرند.
۱۰. فصل ۱، قسمت ۶ – امتیاز ۸.۸ از ۱۰
جویس و هاپر از مشارکت تری در آزمایشگاه برنر و ربوده شدن دخترش جین در بدو تولد بخاطر تواناییهای ذهنی مطلع شدند. در حالی که مایک و داستین به دنبال پیدا کردن الون هستند، مورد حملهی قلدرها قرار می گیرند و آنجا الون است که به کمکشان می آید.
دوستان به هم دروغ نمیگویند و همیشه برای هم برمی گردند. این اولین قسمتی است که در آن سرنخهایی از گذشتهی الون به دست میآوریم و متوجه میشویم که سوژهی آزمایشهای پنهانی و محرمانه بوده. یکی از معروفترین صحنههای سریال در این این قسمت است. وقتی الون با وجود اینکه از حرفهای لوکاس ناراحت شده و دلش شکسته، از قدرت خود برای نجات دوستانش استفاده میکند.
دیالوگ های ماندگار سریال چیزهای عجیب
الون: دوست ها به هم دروغ نمی گن!
***
هاپر: صبح ها برای قهوه و فکر کردنه …
***
مایک: هر کس پرسید من کجام بگو کشورو ترک کردم!
***
جاناتان: تو نباید چیزا رو به این خاطر دوست داشته باشی که مردم می گن باید این طور باشه.
***
جاناتان: هیچ آدم عادی توی این دنیا چیز مهمی به دست نیاورده.
***
داستین: من توی یه سفر کنجکاوی هستم و برای این سفر به پارو احتیاج دارم، این کتابا … این کتابا پاروهای من هستن.
***
نانسی: بخشش بخواه اما اجازه نه!
***
خانم ویلر: اگه به این داستان اعتقاد داری … تمومش کن!
***
آقای کلارک: به محض باز کردن در کنجکاوی، همه چی ممکن می شه.
***
هاپر: اشتباه کن و از اونا درس بگیر. وقتی زندگی بهت آسیب می زنه (که حتما می زنه) اون آسیب رو به خاطر بسپار. آسیب خوبه، این یعنی تو از غارت بیرون اومدی.
***
جویس: برام مهم نیست هیچ کس منو باور نکنه!
***
داستین: چرا می خواهید در کنجکاوی منو قفل نگه دارید؟
***
جویس: تو نباید اونو تنهایی حل کنی. جوری رفتار می کنی که انگار توی دنیا تنهای تنهایی اما این طور نیست، تو تنها نیستی.
***
جاناتان: می خوای طبیعی باشی؟ می خوای مثل بقیه مردم باشی؟ عجیب بودن بهترینه، من عجیبم!
***
مایک: پرسیدم می خوای دوست باشی و تو گفتی آره. گفتی آره و این بهترین کاریه که من تا حالا انجام دادم.
***
داستین: اون نمی تونه جلوی این مرواریدا مقاومت کنه (در حالی که دندوناشو نشون می ده)
***
مایک: ما حتی توی بازی هم نیستیم، ما روی نیمکت نشستیم.
***
ویل: یه چیزی داره میاد، یه چیزی که گرسنه خونه، یک سایه روی دیوار پشت سرت بزرگ می شه که تو رو توی تاریکی می بلعه. اون تقریبا اینجاست.
***
لوکاس: ما داریم درباره نابودی دنیایی که می شناسیم حرف می زنیم.
***
مایک: نه ال، تو هیولا نیستی، تو منو نجات دادی، می فهمی؟ منو نجات دادی.
7 سریال مشابه سریال چیزهای عجیب
اگر قبلا تمام فصول سریال چیزهای عجیب را دیدهاید و با نفسهای بند آمده، منتظر فصل جدید هستید، بهتر است در مجموعههای مشابه، کاوش کنید و ذهنتان را مشغول نگه دارید.
پس لیستی از هفت سریال برتر را بررسی میکنیم که حسی مشابه چیزهای عجیب را به مخاطب القا میکنند و قطعا آنها را به همان اندازه که بچههای هاوکینز را دوست دارید دوست خواهید داشت.
۷. توئین پیکس (Twin Peaks)
- خالقان: دیوید لینچ، مارک فراست
- بازیگران: دیوید لینچ، کارل مکلاچلان، شریلین فین
- سال انتشار: ۱۹۹۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۸.۸ از ۱۰
6. من با این وضعیت راحت نیستم (I Am Not Okay With This)
- خالقان: جاناتان انتویستل، کریستی هال
- بازیگران: سوفیا لیلیس، ویات اولف، سوفیا برایانت
- سال انتشار: ۲۰۲۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۷.۵ از ۱۰

5. لاک و کلید (Locke & Key)
- خالق: کارلتون کیوز
- بازیگران: کانر جساپ، امیلیا جونز، داربی استنچفیلد
- سال انتشار: ۲۰۲۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۷.۴ از ۱۰
4. نقطه سیاه (Black Spot)
- خالق: متیو میسوف
- بازیگران: سولیان براهیم، کمیل آگیلار، لورن کاپلوتو
- سال انتشار: ۲۰۱۷
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۷.۵ از ۱۰
3. تاریک (Dark)
- خالقان: باران بواودار، جانتج فرایز
- بازیگران: لوئیس هافمن، لیسا ویکاری، مایا شون
- سال انتشار: ۲۰۱۷
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۸.۸ از ۱۰
2. او اِی (The OA)
- خالقان: بریت مارلینگ، زال بتمنگلیج
- بازیگران: بریت مارلینگ، جیسون آیزاکس، اموری کوهن
- سال انتشار: ۲۰۱۶
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۷.۸ از ۱۰
1. منطقه گرگ و میش (The Twilight Zone)
- خالق: راد سرلینگ
- بازیگران: راد سرلینگ، ویلیام شادنر، رابرت مکورد
- سال انتشار: ۱۹۵۹
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به سریال: ۹ از ۱۰
آلبوم تصاویر سریال چیزهای عجیب