در این بخش بیوگرافی علیرضا آرا بازیگر معروف سینما و تلویزیون را مرور میکنیم. بیوگرافی علیرضا آرا از بازیگران مرد خوب و توانمند کشورمان که بیشتر او را با سریال زیر پای مادر به یاد می آوریم ، به همراه اطلاعاتی از زندگی شخصی و هنری او با عکس های شخصی او و خانواده اش را میبینیم.امروز از 0 تا 100 با بیوگرافی علیرضا آرا آشنا میشویم. در ادامه با بازیگرآنلاین همراه باشید.
علیرضا آرا چند سال سن دارد؟
علیرضا آرا مجرد است یا متاهل؟
تحصیلات علیرضا آرا چقدر است؟
علیرضا آرا فعالیت خود را از چه سالی آغاز کرد؟
خلاصه بیوگرافی علیرضا آرا
نام اصلی | علیرضا آرا |
تاریخ تولد | 13 دی 1354 |
تحصیلات | لیسانس رشته مهندسی عمران |
پیشه | بازیگر و کارگردان |
سالهای فعالیت | ۱۳۷۴ تا اکنون |
همسر | شبنم مقدمی (۱۳۸۴-تا کنون) |
قد | 183 سانتی متر |
بیوگرافی علیرضا آرا
در بیوگرافی علیرضا آرا آمده است: وی متولد 13 دی 1354 در تهران ،کارگردان و بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون میباشد.
در بیوگرافی علیرضا آرا لازم به ذکر است: او فارغ التحصیل لیسانس رشته مهندسی عمران می باشد که بصورت حرفه ای از تئاتر شروع کرد و تجربه دستیاری کارگردان هم دارد و خوانندگی هم کرده است
علاقه علیرضا آرا به بازی از 9 سالگی
در 9 سالگی برای بازی در یک فیلم تلویزیونی انتخاب شدم و نقش اصلی آن فیلم را بازی کردم ، از آنجا بود که شیفته بازیگری ، تصویر و سینما شدم
قد علیرضا آرا
در بیوگرافی علیرضا آرا بهتر است بدانید قد او 183 سانتی متر است.
بیوگرافی خانواده علیرضا آرا
در بیوگرافی علیرضا آرا درباره ی خانواده اش میخوانیم: وی در خانواده ای کم جمعیت متولد شد و یک خواهر بزرگتر به نام مرجان دارد و از حدود سال 1378 بازیگری در تلویزیون را آغاز کرد.
خواهرم ادبیات انگلیسی خوانده و فوق لیسانسش هم در رشته زبان شناسی است و سالهاست با کار ترجمه در زمینه رمان و نمایشنامه سرو کار دارد

مادرم هم علاقه زیادی به ادبیات ، ترانه و خواندن داشتند ، در حال حاضر هم فعالیت هایی در زمینه شعرخوانی و آواز دارند



ازدواج و وضعیت تاهل علیرضا آرا
بیشترین جستجوها در بیوگرافی بیوگرافی علیرضا آرا درباره همسر ایشان است که شما عزیزان میخواهید بدانید همسر ایشان کیست.
علیرضا آرا در سال 1384 وقتی 30 ساله بود با خانم بازیگر «شبنم مقدمی» 33 ساله ازدواج کرد ، گویا این دو بازیگر کشورمان یک دختر نیز دارند کـه اطلاعاتی در مورد اسم او و سایر فرزندان احتمالی آن ها وجود ندارد.


علایق و حقایقی درباره علیرضا آرا
در ادامه بیوگرافی علیرضا آرا مروری میکنیم بر علایق و حقایقی درباره ی او.با ما همراه باشید.
علت دوری علیرضا آرا از تصویر
من بین سال های 77 تا 83 در تئاتر خوب داشتم کار می کردم که به سراغ تلویزیون رفتم و در تلویزیون هم یک روند مثبتی را شروع کرده بودم
از سال 83 خودخواسته این روند را متوقف کردم ، در آن سال ها یک تفکری در بین تئاتری ها وجود داشت که می گفتند ما نباید کار تصویری انجام بدهیم و باید در تئاتر بمانیم و همین باعث شد منم مثل بچه های تئاتر خودم را متوقف کنم
وضعیت عجیب تئاتر ما
ما داریم عجیب ترین روزهای تئاتر را سپری می کنیم ، تئاتر ما این روزها آنقدر وضعیت عجیبی را می گذراند که هیچ حساب و کتابی وجود ندارد
گاهی سه تهیه کننده و دو سرمایه گذار می نشینند ، دو دو تا چهارتا می کنند و در نهایت شکست میخورند
در حالی که گاهی می بینیم یک گروه جوان می آید پنج اجرا می رود و یک دفعه چنان مخاطبی جمع می کند که بسیار بیشتر از کارهای حرفه ای می فروشد
کار دوبله چندانی نداشتم
تاکنون فعالیت جدی در زمینه دوبله نداشتم ، یک دو کار کوتاه دوبله کردم ولی انقدر نبوده که بخواهم بعنوان رزومه و سابقه در پرونده کاری من به حساب بیاد
نقشهای متفاوت
هر بازیگری چـه در تئاتر ، سینما و تلویزیون علاقه مند اسـت نقش هـای متفاوت را بازی کند و از تنوع کاراکترها استقبال خواهد کرد. ضمن اینکه نقش هـای تکراری هم جذابیت ندارد. بهمین دلیل ترجیحم این اسـت کـه نقشهای متفاوت را انتخاب و بازی کنم. دلم میـــخواهد توانمندی هایم را در اجرای نقش نشان بدهم.
بهترین پارتنر علیرضا آرا
بی اغراق و بدون شک بهترین پارتنر تمام سال و چند سالی که من کار کرده ام ، شهرام حقیقت دوست است
این را نه به خاطر اینکه شهرام دوست صمیمی من است می گویم ، بلکه اصلا یکی از دلایلی که با شهرام ، صمیمی شده ام همین است که پارتنر فوق العاده ای است

شروع فعالیت هنری علیرضا آرا با نویسندگی
علیرضا آرا بازیگری را با تئاتر آغاز کرد و بیش از 20 سال سابقه حضور در دنیای هنر را در کارنامه هنری اش دارد و از حدود سال 1378 بازیگری در تلویزیون را آغاز کرد.
پس از دیپلم به دانشگاه رفتم و در رشته فنی مهندسی تحصیل کردم ، منتها به سمت همان چیزی رفتم که از همان بچگی به آن علاقه داشتم
سال 1373 به حوزه هنری رفتم و در کلاس های قصه نویسی آقای «سید جواد جزینی» و خانم «راضیه تجارت» شرکت کردم و کم کم شروع به نوشتن کردم
علیرضا آرا از تئاتر تا جلوی دوربین
سال 1374 خوش شانس بودم که با زنده یاد «جهانگیر صمیمی فرد» یک نمایشی با نام «ایراندخت» در جشنواره تئاتر فجر کار کردم
سپس در مجموعه تلویزیونی «گمشده» به کارگردانی مسعود نوابی در سال 1377 اولین تجربه تصویری ام را بدست آوردم.







خوانندگی علیرضا آرا
بعد از قصه نویسی مدتی هم در حوزه هنری به کلاس های بازیگری رفتم سپس در زمینه موسیقی و خوانندگی به سراغ ترانه های کودکانه هم رفتم
در نهایت بعد از تجربه بازیگری در سال 1382 یک آلبوم برای کودکان با نام «لالاهای طلایی» بیرون دادم که هفت قطعه داشت
شهرت علیرضا آرا
ایشان به صورت جدی سال 1394 با سریال «پشت بام تهران» دیده شد و سپس در سریال های موفق «زیر پای مادر» ، «عقیق» ، «دلدار» و «از سرنوشت» حضور داشت


علیرضا آرا در سریال زیر پای مادر
سریال زیر پای مادر به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه کنندگی زینب تقوایی سال 96 روی آنتن شبکه یک سیما رفت و علیرضا آرا در این سریال ایفاگر نقش صدرا بود.
آتنه و خلیل زوج اصلی قصه سریال زیر پای مادر هستند که سالهاست از هم جدا شده اند و بعد از چند سال به صورت اتفاقی ماجراهایی رخ میدهد که دوباره پای آنها به زندگی هم باز میشود و علیرضا آرا در این سریال بازیگر نقش صدرا برادر آتنه است که بازی قابل قبولی را در این سریال از خود برجای گذاشته است.
علیرضا آرا در سریال زیر پای مادر با بازیگرانی چون کامبیز دیرباز، بهناز جعفری، پریوش نظریه، بهزاد فراهانی، مهدی سلطانی، آتیلا پسیانی، مریم بوبانی، مجید واشقانی و… همبازی بود.

علیرضا آرا در سریال عقیق
علیرضا آرا که تجربه همکاری با بهرنگ توفیقی را در سریال زیر پای مادر در کارنامه هنری اش داشت بار دیگر در سریال عقیق با این کارگردان کشورمان همکاری کرد و در محرم سال 96 مهمان خانه های مردم از قاب شبکه سه سیما شد.
علیرضا آرا در سریال عقیق ایفاگر نقش احد شیرو، شخصیت اصلی قصه است که در کار خرید و فروش تریاک است و بعد از دزدی اموالش برای بازپس گرفتن آن راهی تهران میشود.
این هنرمند کشورمان در سریال عقیق با همسرش شبنم مقدمی همبازی است و بازیگران دیگری چون نسیم ادبی، بهزاد فراهانی، نادر فلاح، هدایت هاشمی و… در این سریال ایفای نقش میکنند.

علیرضا آرا در سریال زمین گرم
سریال زمین گرم به کارگردانی سعید نعمت الله یکی دیگر از سریال های علیرضا آرا در تلویزیون است که سال 99 روی آنتن رفت.
علیرضا آرا در سریال زمین گرم بازیگر نقش آصف دوست اصلان با بازی کامران تفتی است و در این سریال با بازیگرانی چون علیرضا خمسه، مرجان شیرمحمدی، نادر فلاح، اصغر همت، شیوا ابراهیمی، صادق برقعی و… همبازی است.

علیرضا آرا در سریال از سرنوشت
سریال از سرنوشت به کارگردانی محمدرضا خردمندان و علیرضا بذرافشان یکی دیگر از سریال های تلویزیونی علیرضا آرا است که سال 98 پخش شد و سه فصل دارد.
علیرضا آرا در این سریال ایفاگر نقش اسماعیل پسر پوران از آشناهای هاشم شخصیت اصلی قصه است که هاشم و سهراب در کنار او کار میکنند. این بازیگر کشورمان در سریال از سرنوشت با هنرمندان زیادی همبازی بود که از جمله آنها میتوان به:حسین پاکدل، پوریا پورسرخ، لیلا بلوکات، فریبا نادری، مجید واشقانی، مائده طهماسبی، دارا حیایی، کیسان دیباج، حبیب دهقان نسب و… اشاره کرد.

علیرضا آرا در فیلم مردن در آب مطهر
فیلم مردن در آب مطهر به کارگردانی و تهیه کنندگی برادران محمودی سال 98 ساخته شد و برای اولین بار در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
علیرضا آرا در یکی از تجربه های متفاوت بازیگری اش در سینما در فیلم مردن در آب مطهر مقابل دوربین رفت و ایفاگر نقشی در این فیلم عاشقانه برادران محمودی شد.
علاوه بر علیرضا آرا بازیگرانی چون علی شادمان، ندا جبرئیلی، صدف عسگری، سوگل خلیق، متین حیدری نیا، پیمان مقدمی و…. در این فیلم به ایفای نقش پرداخته اند.

علیرضا آرا در سریال افرا
وی بازیگر نقش مجد در سریال افرا است.
در خلاصه داستان این سریال آمده است در پگاه مه آلود یک روز پاییزی، در زیر شاخه های پرشکوه افرا، فرزندی زاده می شود؛ حاصلِ وصلتِ شومِ اخلاق و منفعت. چشمانِ پیرِ افرا، یگانه شاهدِ این راز در اعماق جنگل است. شاهدی که آموخت در نگاه عاشقانه به زندگی، فقط صاحب تنهایی خویشی. هیچکس نبودن، اولین و آخرین قانون کتاب عشق است…
علیرضا آرا در سریال خودخواسته
همانطور که اشاره کردیم، علیرضا آرا در تازه ترین فعالیت هنری خود در سریال خودخواسته بازی کرده است. این سریال که نگارش فیلنامه آن حدود ۵ سال طول کشیده، در ابتدای اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۰ به مرحله فیلمبرداری رسیده است.
در این سریال علاوه بر صبا گرگین پور، بازیگران دیگری همچون سهیلا گلستانی، ثریا قاسمی، علیرضا آرا، حسین پاکدل، باربد بابایی، پادینا کیانی و… بازی کرده اند.
گفتگوی خواندنی با علیرضا آرا
دلمان نیامد در ادامه بیوگرافی علیرضا آرا مصاحبه ای که با ایشان انجام شده است را برایتان درج نکنیم ، با بازیگرآنلاین همراه باشید
شما را بیشتر به ایفای نقش در تئاتر میشناسیم. چه عاملی موجب شده در دو، سه سال اخیر شاهد افزایش حضور بازیگران تئاتر در تلویزیون و سینما باشیم؟
شاید خیلی دقیق نباشد که بگوییم این اتفاق در دو سه سال اخیر بیشتر شده است. امکان دارد زمانهایی تعداد کم و زیاد شده باشد ولی از قدیم همین روند وجود داشته و مثلا قدیم اساتیدی از جمله علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، عزتالله انتظامی، زندهیاد داود رشیدی پیش از هر چیز به عنوان بازیگر تئاتر شناخته میشدند. اگر به چند نسل بعد هم نگاه کنیم، مرحوم خسرو شکیبایی، پرویز پرستویی بازیگر تئاتر بودند و بعد در سینما و تلویزیون درخشیدند.
به همین دلیل باید گفت بازیگران تئاتر همیشه این کوچ را داشتهاند، اگر بتوانیم اسمش را کوچ بگذاریم. شاید در دورههایی خیلی بیشتر به چشم آمدهاند. در این سالهای اخیر به نظرم درخشش این بچهها خیلی محسوستر بوده و جوایز متعددی دریافت کردهاند و کارهای درخشانی انجام دادهاند و به همین دلیل چنین حسی را به وجود آورده است.
ولی در دوره رشیدی، کشاورز و فنیزاده جریانی در تئاتر خیلی سخت در برابر حضور بازیگر تئاتر در تلویزیون میایستاد. یک نگاه منفی وجود داشت و اگر بازیگر به سینما میرفت در آثار کارگردانانی مثل ابراهیم گلستان و بهرام بیضایی بازی میکرد. نکته من اینجاست که تلویزیون در دورهای به صورت محدود چهرههای خودش را پرورش داد اما حالا اینطور نیست.
با شما موافقم و حتی شاید برعکس این درست باشد. یعنی تلویزیون افرادی را پرورش میداد و ما با متولدان تلویزیون مواجه بودیم، به همین دلیل هم بازیگران تئاتر چندان در سریالها حضور نداشتند.
شاید این روند خیلی اتفاقی تغییر کرده باشد اما امکان دارد مدیران سیما و تهیهکنندگان از دورهای به این نتیجه رسیدند که اگر بازیگران تئاتر در سینما میدرخشند و در بعضی آثار تلویزیونی هم عملکرد مناسبی دارند چرا از این ظرفیت استفاده نکنیم.
در یک دورهای هم تعبیر غلطی وجود داشت، اینکه هزینه به خدمت گرفتن بازیگر تئاتر زیاد نیست و با خودشان تصور کردند خب تئاتر که پول ندارد و ما با حداقل دستمزد میتوانیم بازیگر تئاتر به خدمت بگیریم.
بازیگرانی که خیلی هم منظم هستند و دقیق عمل میکنند. درست یا غلط این روندی بود که وجود داشت و به واسطه همین استراتژی گروه بیشتری از بچههای تئاتر در تلویزیون درگیر شدند. بعد از آن تهیهکننده و کارگردان با واکنش مثبت تماشاگران نسبت به این بازیگران را مشاهده کردند و همکاری افزایش یافت.
الان دیگر نگاه به تئاتر اینطور نیست که ارزان قیمت هستند، بلکه معتقدند از میان این بچهها میتوان بازیگران بسیار خوبی پیدا کرد. از یک کارگردان تلویزیون نقل میکنم که میگفت «تئاتریها یک حسنی دارند؛ اینکه منظم هستند.
منظم نه به معنای افرادی که سر وقت میآیند و میروند، به این معنا که نظم ذهنی دارند.» رعایت راکورد گریم و لباس در سینما و تلویزیون اهمیت زیادی دارد ولی رعایت راکورد بازی و حس کار سادهای نیست.
این تداوم حس و رعایت راکورد رفتاری حتی به اندازه بالا یا پایین بودن تن صدای بازیگر در تئاتریها بسیار بسیار قویتر است. امکان دارد گروه کارگردانی تصمیم بگیرد تصویربرداری یک سکانس را خُرد کند و بخشی از آن را چند هفته یا چند ماه بعد انجام دهد، اینجا بازیگران تئاتر بهصورت ناخودآگاه راکورد را حفظ میکنند.
نمیگویم بازیگر تلویزیون یا سینما نمیتواند ولی طبیعی است بازیگری که تداوم حس روی صحنه را بارها تجربه کرده باشد در این زمینه هم راحتتر عمل میکند.
ما میدانیم وضعیت تئاتر ما چندان بسامان و مطلوب نیست. اما در همین شرایط شاهد درخشش بازیگران تئاتر در سینما و تلویزیون هستیم. این اتفاق محصول چیست؟
شاید ذات هنر نمایش و انگیزه و عشق بچههای تئاتری دلیل باشد. شرایط و احوالات تئاتر ما از نظر مالی و شرایطی که یک نمایش باید طی کند تا به مرحله اجرا برسد نابسامان است اما اهالی این خانه که تغییر نکردهاند. امروز همان تمرینهایی را انجام میدهند که همواره وجود داشته و شاید عدهای اصلا تمرینهای شخصیتر و جدیتری را در برنامه بگذارند.
اصولا فردی که به تئاتر میآید انگیزه و عشقی به همراه دارد که اجازه نمیدهد شرایط و ناملایمات خیلی بر روحش اثر بگذارند. شاید این مسائل زندگی روزمره را کمی برایش سخت کند ولی عاملی نمیشود که بازیگر و کارگردان تئاتر ضعیف شود. گرچه آنچه میگوییم قطعا درباره همه تئاتریها صدق نمیکند و به این معنی نیست که همه تئاتریها شاهکار میکنند.
ما بازیگران تلویزیونی داریم که به قدری درخشان عمل میکنند که صد بازیگر تئاتر هم به گرد پایشان نمیرسند. در تاریخ سینمای خودمان هم افرادی مثل بهروز وثوقی را داشتیم که تئاتری نبودند و درخشیدند. ولی مطالعه، تحقیق و انگیزه بچههای تئاتر برای انجام کار درست بیشتر است.
حس میکنم این اواخر میل غریبی به ستاره شدن بین نسل جوان تئاتر وجود دارد. چیزی که در گفتوگو با بازیگران خارجی و بیشتر اروپایی به این شدت ندیدم. تئاتری کار خودش را میکند و اگر به سینما هم رفت ادامه میدهد؛ شیفته ستاره شدن نیست.
با یک بخش از جمله شما خیلی موافقم و معتقدم کلید پاسخ در همان عبارت است. «نسل جوان تئاتر» به معنی کسانی که تازه وارد عرصه بازیگری شدهاند انگیزه بیشتری برای چهره شدن دارند و آنها که پیراهن بیشتری پاره کردهاند اینطور از خود اشتیاق نشان نمیدهند. چه بسا در بعضی به کلی چنین نگرشی وجود ندارد و تئاتر فقیر را به سینما و تلویزیون پولدار ترجیح میدهند.
تئاتر جایی است که در آن احساس آرامش میکنند و همه مختصاتش را به خوبی میشناسند. قصد شعار دادن ندارم و به همین دلیل میگویم سالی که وارد یادگیری بازیگری تئاتر شدم تصورم این بود که این هنر پلی است برای رسیدن به سینما و شهرت.
اکثر افرادی که میگویند ما از همان ابتدا فقط عاشق تئاتر بودیم به نظرم کمی روراست نیستند. قبل از اینکه وارد عرصه آموزش بشوم به سینما میرفتم و در صفهای طولانی جشنواره فیلم فجر میایستادم.
بنابراین من هم میل به شهرت داشتم، فقط شاید کمی عاقلانه رفتار کردم و خواستم از طریق تئاتر به هدفم برسم. چندسالی تئاتر کار کردم و همین اندازه صادقانه و صریح میگویم مسیر ذهنی من تغییر کرد و جهانم عوض شد. دیدم چقدر در تئاتر آرامش دارم و چقدر برایم جذاب است به قدری که شهرت نمیخواهم. نه اینکه اصلا نخواهم، بلکه دیگر مثل سابق حرص رسیدن به شهرت نداشتم.
هرچه زمان بیشتر گذشت، جذابیت تئاتر برایم بیشتر شد به حدی که حتی در مقاطعی دچار اشتباه شدم. زمانی همکاری با سینما و تلویزیون را نادیده گرفتم، چرا؟ چون به دلایل روشنفکرانه عدهای معتقد بودند ما باید در تئاتر بمانیم و اگر روزی قرار به همکاری با سینما باشد، حتما باید بهرام بیضایی پیشنهاد دهد. به این ترتیب چهارسال عمدا به پیشنهادها نه گفتم و با خودم خیال کردم هنرمند خیلی مهمی هستم که به حضور در سینما و تلویزیون «نه» میگویم.
اما کار در تلویزیون با تئاتر تفاوت زیادی دارد؛ تطبیق با این شرایط و حفظ کیفیت چطور اتفاق میافتد؟
تمرین در تئاتر اهمیت زیادی دارد. گروه از سه تا شش ماه تمرین میکند، بنابراین من به عنوان بازیگر یک بازه زمانی در اختیار دارم و میتوانم با تمرکز روی نقش تحقیق و تمرین کنم. همچنین امکان ایفای نقش و به دست آوردن نقاط قوت و ضعف برایم فراهم است تا کار به اجرا برسد.
در سینما و تلویزیون شاهد چنین فرصتی نیستیم و در خوشبینانهترین حالت یک دورخوانی برگزار میشود تا افراد با کاراکترها آشنا شوند. البته من میتوانم بهصورت شخصی روی سکانسها و نقش کار کنم ولی شاهد کار جمعی در این بخش نیستیم.
در این شرایط کسی برنده است که از قبل آماده باشد، به این معنی که شب مسابقه نرمش نکند و مستمر برای آمادگی تلاش کند. این آمادگی میتواند از تئاتر نشات بگیرد و بازیگر برای حضور در مقابل دوربین از تجربههای صحنه استفاده کند. در اصطلاح میگویند بازیگری است که یکسری ابزار مورد نیاز را آماده در آستین دارد و نیاز نیست به حس، حرکت بدن و نگاه فکر کند بلکه همهچیز بهصورت خودکار حاضر است و فقط باید جرقهاش یا تلنگر اولیه را بزند.
نظر شما در این باره چیست که بعضی میگویند «جز استثناها اصولا محتوای نمایشهای ما در سالهای اخیر اصطلاحا تلویزیونی شده و تئاتر محصول چندان متفاوتی به مخاطب ارایه نمیدهد؟» حتی بازیگران تلویزیون در نمایشها ایفای نقش میکنند.
باید بگویم متاسفانه امروز پول در تئاتر ما حرف اول را میزند. چون تئاتر همواره درگیر ماجرای مالی و اقتصاد است و به همین دلیل گاهی ناچار میشود به فاکتورهایی تن بدهد که جنبه اقتصادی را برایش مهیا میکند.
مجبور است نگاه تجاری کند و به سمت بازیگر تجاری برود. نویسنده هنگام نگارش نمایشنامه مجبور است به جریان فروش هم گوشه چشمی داشته باشد. کارگردان مجبور است طوری کارگردانی کند که تماشاگر به عنوان تامینکننده جنبه اقتصادی از کار راضی باشد.
این بین عدهای همچنان برمبنای ایده تئاتر برای تئاتر کار میکنند و هنر تئاتر را منزهتر از ماجرای کسب درآمدهای آنچنانی میدانند. این گروه حتی به نظرم در شرایط موجود تا حدی اشتباه میکنند چون شش ماه بعد متوجه اشتباه خود میشوند و به ناچار باید کل کار را تعطیل کنند و این ضربه به مراتب مهلکتر است.
باقی جامعه تئاتر هم با میزان مختلف مسائل تجاری را به اشکال مختلف در نظر میگیرند. تمام این قضایا از کجا نشات میگیرد؟ از اینجا تئاتر ما بعد از این همه سال حرفهای عمل نمیکند و زیرساخت مناسب نداریم.
سالنهای ما هویت ندارند و معلوم نیست چه سبک و سیاقی در جریان است. وقتی چنین اتفاقی بیفتد مخاطب هم تفکیک میشود و میداند تئاتر مورد علاقهاش را در کدام سالن تماشا کند.
الان مخاطب سردرگم است، چرا؟ چون ما تئاتریها هم سردرگم هستیم. قصد نقد تئاتر تجاری را ندارم چون به هرحال تئاتر بدون اقتصاد سر پا نمیماند ولی امروز کار به جایی رسیده که سالن دولتی هم نگاه تجاری دارد، برای اینکه باید حقوق کارمندانش را از محل فروش نمایشها تامین کند. اقتصاد در تئاتر حرف اول را میزند و سرمنشا همه سوءتفاهمها بین اهالی تئاتر و نابسامانیها همین بحث غیاب مدیریت و برنامهریزی درست برای اقتصاد این جریان است.
با این تفاسیر عنوان خصوصیسازی در تئاتر هم مطرح میشود.
به نظرم استفاده از عبارت خصوصیسازی در تئاتر کمی برای ما زود بود. بیآنکه به عواقب کار فکر کنیم تئاتری که کودک شیرخواره بود و نمیتوانست روی پای خودش بایستد را از حمایت محروم کردیم. بخشی از اشکالات موجود از همینجا نشات میگیرد چون بهیکباره حمایتهای دولتی و قرارداد تیپ قطع شد.
الان هم از تئاتر خصوصی فقط اسمش باقی است. به این دلیل میگویم که تا وقتی شما نتوانید اندیشه و ایدههایتان را در سالن روی صحنه ببرید و اجرایی کنید از تئاتر خصوصی خبری نیست و فقط با یک ملک خصوصی مواجه هستیم.
ما هنوز باید زیرنظر وزارت ارشاد کار کنیم و هنوز همان گروهی کارمان را بازبینی میکند که قبلا وجود داشت ولی حالا بهجای سالن دولتی کارمان را در سالن خصوصی بازبینی میکنند. وجود ساختمان و سرمایهگذار خصوصی به معنای تئاتر خصوصی نیست.
اگر موافق باشید کمی درباره سریال «زیر پای مادر» صحبت کنیم. ساخت شخصیت «صدرا» در این سریال چطور پیش رفت؟ همان طور که گفتید با تکنیکهای آمده از تئاتر یا نه اصلا کار دشواری هم نبود؟
در تئاتر شما با بعضی نمایشنامهها مواجه هستید که کاراکتر در دل خود همهچیز دارد. آنقدر درست و فکر شده نوشته شده که به شما میگوید چطور رفتار کنید و همهچیز در دیالوگهای شخصیت نهفته است. سعید نعمتالله هم به همین شکل پیش میرود و کاراکترهایش را به شکلی خلق میکند که همهچیز تا حد زیادی روشن میشود.
آنقدر با کاراکترها زندگی میکند و بعد آنها را روی کاغذ میآورد که وقتی متن به دست بازیگر میرسد، میبیند نویسنده ٧٠ درصد راه را رفته است. صدرای سریال زیر پای مادر هم همینطور بود، خودش میگفت چطور باید بازی شود. جدای از اینها سعید نعمتالله به تمام جزییات شخصیتها تا حرف زدن و شکل گریم حساسیت بسیاری دارد.
حتی قد بازیگر و شخصیت برایش اهمیت دارد و کارش این است که در پیش تولید همهچیز را با بازیگران پیش میبرد تا اینکه در نهایت به یک جمعبندی نهایی میرسد؛ دستبردار هم نیست. این به بازیگر کمک میکند چون اینجا فقط با نویسنده مواجه نیست بلکه با یک هدایتکننده روبهرو است که در نقش بازیگردان ظاهر میشود.
کسی که جدای از آنچه نوشته به عنوان پل ارتباطی بین بازیگر و متن عمل میکند و نکات را شفاهی هم انتقال میدهد. بارها در دورخوانیها درباره صدرا و نمونههای بیرونیاش صحبت کردیم، شاید برخلاف خیلی از سریالها بهشدت درباره شخصیت فکر کردیم تا اینکه به آنچه دیده شد، رسیدیم.
بهرنگ توفیقی در مقام کارگردان هم همین طور است و این در کنار یکدیگر گروه دو نفرهای را تشکیل میدهند که کار کردن با آنها برای بازیگر بسیار جذاب و لذتبخش میشود. چون میداند اگر جایی خطا برود دو نفر با دقت همهچیز را زیرنظر گرفتهاند و در مسیر صحیح هدایت میکنند.
یکی از نقدهای پرتکرارِ شاید تا حدی نادرست این بود که زبان، بعضی عقاید، ریختشناسی و رفتار شخصیتها اتفاقا ارتباط چندانی به جامعه امروز ندارد.
ای کاش گفتوگوی حال حاضر ما تصویری بود تا من اسناد زیادی نشان بدهم که خیلی از عقاید، نوع بیان و همه آنچه به آن نقد میشود همچنان زنده است.
ای کاش میتوانستم همین الان صفحه شخصیام و سلسله گفتوگوهایی که بین یک نفر و جمعی از بینندگان سریال در گرفته را به شما و خوانندگان روزنامه نشان بدهم. خیلی جالب است، همین الان یک صدرای واقعی وجود دارد که تا به حال او را ندیدهام ولی دو هفتهای میشود که در صفحه شخصیام اظهاراتش را دنبال میکنم اما وارد گفتوگوها نمیشوم که مخاطبان کارشان را انجام بدهند.
یک آقایی با عقاید کاملا مشابه صدرا دو هفته است در حال مبارزه و کشمکش با مخالفان سریال است و میگوید «کاری که صدرا انجام داد عقاید من هم هست خب چه کار کنم؟»، یعنی ماجرا برای من به سریال دومی تبدیل شده بود که هر شب دنبال میکردم.
شبی که سریال به پایان رسید و عده زیادی به آن پایانبندی ایراد داشتند برایم نوشت «آقای آرا یک ساعت است گریه میکنم و باور نمیکنید وقتی سریال این طور به پایان رسید مادرم به آشپزخانه رفت و شکلات آورد و پخش کرد که حق به حقدار رسید.» ببینید! من میپذیرم شاید عقایدی که تا همین دهه ۶٠ یا ٧٠ هم قابل درک بود امروز از اکثریت افتاده و آن جامعه ٩٠- ٨٠ درصدی به ٣٠ یا ۴٠ درصدی تبدیل شده باشد.
ولی من این طور میپرسم که آیا واقعا باید گفت نوعی از نگرش یا شیوه رفتاری و گفتاری از دهه۴٠ تا امروز در میان بعضی اقشار ما باقی مانده؟ به این معنی که بخشی از جامعه در یک نقطه متوقف شده و پیش نیامده است؟
نمیتوانم بگویم صددرصد با شما موافقم چون جامعه به معنای مردمی که در آن زیست میکنند و خلق و روحیات مشخص و شناخته شدهای دارند که تغییر نکرده است. گرچه تغییراتی در نوع پوشش و ظاهر اتفاق افتاده ولی ما همچنان با همان نگرش و جهانبینی شرقی شناخته میشویم.
البته تا حد کمی در درون چیزهایی تغییر کرده است، شما در نظر بگیرید طرح ماجرای ازدواج «خلیل و رخساره» با اینکه از نظر شرعی هیچ اشکالی ندارد ولی تا همین ١٠ سال قبل غیرممکن بود. نهتنها هیچ گروهی سراغ چنین سوژهای نمیرفت، بلکه مردم هم با دیدنش جا میخوردند.
پس حتما یک روند تغییرات فکری در جامعه وجود داشته که امروز بر سر جزییات صحبت میکنیم نه کلیات. بنابراین خیلی موافق نیستم که بخشی از جامعه در ۴٠ سال قبل مانده است اما تاکید دارم فرهنگ و نوع ارتباط شرقی از ویژگیهای خاص خودش برخوردار است.
اگر همین ماجرای خلیل و رخساره را با یک فرد غربی در میان بگذاریم اصلا متوجه نمیشود درباره چه چیز صحبت میکنید. شاید نقد منتقدان از این زاویه باشد که دلشان میخواهد ٣٠ سال به جلو برویم و دیگر از چنین مسائلی رها شویم ولی بههرحال داستان جامعه است.

شکل گرفتن نظرهای موافق و مخالف زیاد نشان میدهد که سریال راه خود را به خانهها باز کرده و احتمالا مردم ویژگیهای مشترک با خود دیدهاند که این اتفاق افتاده.
واقعیتی از دل جامعه را دیدهاند که این طور واکنش نشان میدهند. این حجم از حمله بعد از پایان سریال و به واسطه پایانبندی که دیدند از همینجا نشات میگیرد. انتقاد و اعجابی که جامعه را فراگرفت به این دلیل بود که مردم همذاتپنداری کردند ولی برخلاف انتظار و تصور در پایان گویی یک آینه در برابرشان گرفته باشیم دچار حیرت شدند. دلشان میخواست اتفاق دیگری بیفتد اما با چیز دیگری مواجه شدند.
بله، به اتفاق سنتی یا رجوع زن و مرد بعد از طلاق واکنش نشان داد.
چرا این اتفاق افتاد؟ چون مردم دلشان میخواهد آنچه برایشان جذاب است، رخ دهد ولی خواستهها، آرزوها و دوست داشتنهای ما الزاما با واقعیت موجود در زندگی یکی نیست. امکان دارد در واقعیت اتفاق دیگری بیفتد و اگر ما کمی به دور از احساس با ماجرا مواجه شویم، در قسمت پایانی هیچ چیز عجیب و غریبی رخ نداد.
ما با رفتار طبیعی پدر و مادر جامعه شرقی مواجه بودیم. درباره استثناها صحبت نمیکنم ولی معتقدم غالب مادران و پدران ایرانی خودشان را فدای زندگی و سرنوشت فرزندان میکنند. درحالی که اگر بخواهیم درباره جامعه غربی صحبت کنیم میگویم نمیتوان با این قطعیت صحبت کرد.
پدر و مادر یا اصولا قانون میگوید دیگر به سن قانونی رسیدی و حالا فرصت داری با تصمیمهایت آیندهات را بسازی. در ایران پدر ٨٠ سال دارد و با پسر ۶٠ سالهاش مثل یک کودک رفتار میکند. میگوید تا وقتی زندهام فرزند من هستی و تا آن زمان اگر نانی میخورم ابتدا با تو تقسیم میکنم.
شـما در سریالهـای پشتبام تهران، زیر پای مادر و حالا عقیق، سه نقش متفاوت را داشتید. همین نشان میدهد علاقهمند هستید هر بار مخاطب در لباس یک شخصیت تازه مشاهدهتان کند. آیا فضای متفاوت سریال عقیق باعث شد شـما دراین مجموعه بازی کنید؟
طبیعی اسـت هر بازیگری چـه در تئاتر، سینما و تلویزیون علاقهمند اسـت نقش هـای متفاوت را بازی کند و از تنوع کاراکترها استقبال خواهد کرد. ضمن اینکه نقش هـای تکراری هم جذابیت ندارد. بهمین دلیل ترجیحم این اسـت کـه نقشهای متفاوت را انتخاب و بازی کنم. دلم میـــخواهد توانمندیهایم را در اجرای نقش نشان بدهم.
مـن ۲۰ سال اسـت کـه در صحنه تئاتر بازی میکنم ودر پرونده کاریام ایفای نقش بالغ بر ۴۰ تا ۵۰ کاراکتر متفاوت را دارم. خوشبختانه در کارهای اخیر تلویزیونیام هم این اتفاق افتاده و احد شیروی عقیق با صدرای زیرپایمادر و عبد پشتبام تهران، نقش هـای متفاوتی هستند. اگرچه صدرا و عبد در ظاهر شباهتهایي داشتند، اما از درون متفاوتند.
یکی از دلایلی کـه باعث شد نقش احد شیرو را بپذیرم همین متفاوت بودن اسـت. این نقش بـه حدی جذاب اسـت کـه خیلی کم پیش می آید در دوره کاری یک بازیگر بـه او پیشنهاد شود. دلیل دیگرم هم حضور سعید نعمتالله اسـت کـه قلمش را خیلی دوست دارم و چـه قبل از همکاری و چـه بعد ازآن همیشه کارهایش را دنبال میکردم و اینکه این نقش هـای متفاوت را بازی میکنم، حاصل لطف و خاطرجمعی او بـه مـن اسـت.
شـما کـه سابقه تئاتری ۲۰ ساله دارید، فکر میکردید در تلویزیون بستری برای شـما فراهم شود تا سه نقش متفاوت را پشت سر هم بازی کنید؟
سابقه تئاتری مـن بـه سال ۷۴ برمیگردد کـه بـه صورت حرفهای تئاتر بازی می کردم و هر سال چهار تا شش نمایش روی صحنه دارم. این بـه معنای گریز از سینما و تلویزیون نیست. البته دراین سالها در چند سریال و تلهفیلم بازی کرده بودم، اما خیلی نگرفت یا برای مـن جذاب نبود و همین باعث شد بیشتر بـه تئاتر متمایل شوم.
شايد خيلي دقيق نباشد كه بگوييم اين اتفاق در دو سه سال اخير بيشتر شده اسـت. امكان دارد زمانهايي تعداد كم و زياد شده باشد ولي از قديم همين روند وجود داشته و مثلاً قديم اساتيدي از جمله علي نصيريان، محمدعلي كشاورز، عزتالله انتظامي، زندهياد داود رشيدي پيش از هر چيز بعنوان بازيگر تئاتر شناخته ميشدند.
اگر بـه چند نسل بعد هم نگاه كنيم، مرحوم خسرو شكيبايي، پرويز پرستويي بازيگر تئاتر بودند و بعد در سينما و تلويزيون درخشيدند. بـه همين دليل بايد گفت بازيگران تئاتر هميشه اين كوچ را داشتهاند، اگر بتوانيم اسمش را كوچ بگذاريم. شايد در دورههايي خيلي بيشتر بـه چشم آمدهاند. دراين سالهـای اخير بـه نظرم درخشندگی اين بچهها خيلي محسوستر بوده و جوايز متعددي دريافت كردهاند.
ولي در دوره رشيدي، كشاورز و فنيزاده جرياني در تئاتر خيلي سخت در برابر حضور بازيگر تئاتر در تلويزيون ميايستاد. يك نگاه منفي وجود داشت و اگر بازيگر بـه سينما ميرفت در آثار كارگرداناني مثل ابراهيم گلستان و بهرام بيضايي بازي ميكرد. نكته مـن اينجاست كه تلويزيون در دورهای بـه صورت محدود چهرههـای خودش را پرورش داد اما حالا اينطور نيست. با شـما موافقم و حتي شايد برعكس اين درست باشد.
منظم نه بـه معناي افرادي كه سر وقت ميآيند و ميروند، بـه اين معنا كه نظم ذهني دارند.» رعايت راكورد گريم و لباس در سينما و تلويزيون اهميت زيادي دارد ولي رعايت راكورد بازي و حس كار سادهای نيست. اين تداوم حس و رعايت راكورد رفتاري حتي بـه اندازه بالا يا پايين بودن تن صداي بازيگر در تئاتريها بسيار بسيار قويتر اسـت.
لیست آثار هنری علیرضا آرا
در ادامه بیوگرافی علیرضا آرا بازیگر زمین گرم باید بگوییم در جدولهای جداگانه میتوانید فهرست آثاری که او در آنها به هنرنمایی پرداخته است را مشاهده کنید.
آثار تلویزیونی علیرضا آرا
سال | عنوان | کارگردان | شبکه |
---|---|---|---|
۱۴۰۰ | خودخواسته | علیرضا بذرافشان | شبکه ۱ |
۱۴۰۰ | افرا | بهرنگ توفیقی | شبکه ۱ |
۱۳۹۹ | از سر نوشت ۳ | سیدمحمدرضا خردمندان | شبکه ۲ |
۱۳۹۹ | زمین گرم | سعید نعمت اله | شبکه ۳ |
۱۳۹۹ | دوپینگ | رضا مقصودی | شبکه ۳ |
۱۳۹۸ | از سر نوشت ۲ | علیرضا بذرافشان | شبکه ۲ |
۱۳۹۸ | دلدار | نوید محمودی، جمشید محمودی | شبکه ۲ |
۱۳۹۶ | عقیق | بهرنگ توفیقی | شبکه ۳ |
۱۳۹۶ | زیر پای مادر | بهرنگ توفیقی | شبکه ۱ |
۱۳۹۴ | پشت بام تهران | بهرنگ توفیقی | شبکه ۱ |
۱۳۸۲ | باغچه مینو | رضا صفدری | شبکه۳ |
۱۳۸۰ | باران عشق | احمد امینی | شبکه۵ |
۱۳۸۰ | خانه آرزوها | حسین سهیلیزاده | شبکه دو |
۱۳۷۹ | معجزه ازدواج | علیرضا خمسه | شبکه ۲ |
۱۳۷۹ | روزهای مهتابی | سپهر محمدی | شبکه ۵ |
۱۳۷۸ | کوی دامون | عباس رنجبر | شبکه یک |
۱۳۷۷ | گمشده | مسعود نوابی | شبکه یک |
آثار سینمایی علیرضا آرا
سال | عنوان | کارگردان |
---|---|---|
۱۳۹۸ | زنبور کارگر | افشین صادقی |
۱۳۹۸ | مردن در آب مطهر | نوید محمودی |
۱۳۹۴ | یک روز طولانی | بابک بهرامبیگی |
۱۳۹۳ | ۳۶۰ درجه | سام قریبیان |

جوایز و افتخارات علیرضا آرا
علیرضا آرا از بازیگران مطرح و با سابقه سینما ، تئاتر و تلویزیون است که جوایز جشنواره را نیز کسب کرده که از جمله جایزه ویژه بازیگری برای بازی در نمایش حاشیه ای بر راشومون از جشنواره کانونها و جایزه طراحی صحنه برای نمایش میمون میمون استاز جشنواره ایران زمین و چندین جایزه ….کسب کرده است.
صفحه اینستاگرام علیرضا آرا
علیرضا آرا ، از سلبریتی های فعال در اینستاگرام بوده و ظرف چند سال اخیر 447 پست به اشتراک گذاشته که بررسی اینستاگرامش، در واقع مروری است بر بیوگرافی علیرضا آرا و فعالیت هنری ایشان در عرصه سینما و تلویزیون. لذا برای آشنایی با سبک زندگی دیجیتالی علیرضا آرا و پشت صحنه فیلم ها و سریال هایی که ایشان در آن نقش آفرینی کرده است و بیوگرافی علیرضا آرا ، به اینستاگرامش کنید. آدرس اینستاگرام علیرضا آرا @alirezaaraa میباشد و بیش از 51 هزار دنبال کننده دارد.